چکیده:
در ادبیات عاشقانة سبک عراقی بهویژه در غزلیات سعدی از جفای معشوق و خواری عاشق در برابر او، بسیار صحبت میشود. عشق در ادبیات فارسی مقدّس است؛ اما گاه به مانعی در راه عاشق تشبیه میشود. پرسش این پژوهش آن است که آیا ورای اینگونه مضامین، مفاهیم و مقاصدی فراتر از عشق زمینی وجود دارد. در پاسخ به این سؤال، یکچهارم غزلیات سعدی بر اساس تحلیل گفتمان سیاسیـ اجتماعی بررسی شد. در نتیجۀ آن میتوان دریافت در اینگونه مضمونسازیها، معشوق، نمادی از پادشاهان مستبد و شاعر، نمایندة ملّت است که در برابر جفا و بیداد، فریاد اعتراض برمیآورد. استعارة عشق به منزلة مانع به تعارض گفتمان عاشق و معشوق دلالت میکند و به منزلة دام، نشاندهندة تلاش معشوق برای تسلّط همهجانبه بر عاشق است. این تصویر با انگارة ارباب ـ رعیّتی یا شبان ـ رمگی میان حکومتکنندگان و حکومتشوندگان مطابقت دارد.تشبیه معشوق به پادشاه و شیوة مقابله با او در غزلیات سعدی، طرح آگاهانهتری از شاعران دیگر دارد. سعدی به پذیرش مانع معتقد است و با این شگرد، صلحطلبی تودة مردم را در برابر ستیزهجویی طبقة حاکم برجسته میکند. انتقاد از قدرت در قالب عشق، استتار و نهانشدن شاعر پشت این استعاره را ممکن میکند. در اینجاست که شاعر میتواند دیدگاه انتقادی خود را مستقیم و بیپروا و گاه تلخ و گزنده مطرح کند.
In romantic literature of Iraqi style، particularly in Sa’di’s lyric poems، the cruelty and oppression of the sweetheart and the degradation and contempt of the lover in front of her are proposed abundantly. Despite the holiness which the love has in Persian literature،it is sometimes thought of as an obstacle on the way of lover. The research question is: are concepts and aims beyond the worldly love? To answer this question، one-fourth of Sa’di’s lyric poems were examined based on the analysis of political-social dispute. The result of the research represented that with such content-makings، the poet is the representative of the nation. He protests loudly against the cruelty and oppression of the beloved person who can bethe symbol of despotic and autocratic kings. The metaphor of "love is obstacle" indicates the conflict of lover-beloved one’s dispute. The metaphor of "love is trap" shows that the sweetheart attempts to dominate the lover thoroughly. This image conforms to lord and former، or shepherd and herd idea between governors and inferiors. The simile of the beloved person in the position of king and the approach to oppose against her has a more conscious schema in Sa’di’s lyric poems compared to those of other poets. Sa’dibelieves in accepting the obstacle. By this technique، he projects the peace-seeking of the public against the quarreling of the dominant class. Criticism against the power within the framework of love provides this possibility untilSa’di proposes his critical view directly.
خلاصه ماشینی:
از این نظر، واقعیـت اجتمـاعیای کـه در غزلیـات سعدی به شکل گیری استعارة «عشق به منزلۀ پادشاه» با مضمون جفاکاری معشوق میانجامد، بازتاب کنش های سیاسی با زبان و شگردهای ادبی است .
٤ـ پیشینۀ پژوهش اسماعیل امینی در کتاب لبخند سعدی، یکی از نمونه های طنز در غزلیات سعدی را نـوع رابطـۀ میـان عاشـق و معشـوق میداند و مینویسد: «[این رابطه ] شبیه سازی رابطۀ حاکم ظالم و زیردستان بیچاره و مجـالی بـرای اسـتهزای رفتـار غیـر انسانی حاکمان ظالم است » (١٣٩٠: ٨).
به جز غزلیات در زمینۀ تحلیل گفتمانمدار آثار سعدی به منابع ذیـل نیز میتوان اشاره کرد: -امیرعلی نجومیان (١٣٩٣) در مقالۀ «تبارشناسی کارکردهای گفتمانی سعدی در ایران معاصر» برای سعدی پنج نقش گفتمانی و اجتماعی در ایران معاصر در نظر میگیرد که عبارت از این موارد هستند: کـارکرد گفتمـانی مدرنیتـه ، کـارکرد گفتمانی ملیگرایی، کارکرد گفتمانی اندیشۀ سیاسی، کارکرد گفتمانی تعلیمی و کارکرد گفتمانی عشق و جنسیت .
سعدی پذیرش مانع را مطرح میکند و با ایـن شـگرد، صـلح طلبـی عاشق یا تودة مردم را در برابر ستیزهجویی معشوق یا طبقـۀ حـاکم ، برجسـته مـیکنـد و بـه متقاعدسـاختن و همسـوکردن مخاطبان با گفتمان مسلط روی میآورد؛ به این ترتیب ، میتوان گفت در باطن این تسلیم ظاهری، مفهوم مبارزه نهفته است .
٤) اگر گوینده دربارة پادشاه جرأت انتقاد و بیان ناراستی داشته باشد، باز ناچـار اسـت بـا توجـه بـه جایگـاه او غیـر مستقیم سخن بگوید، اما استعارة معشوق به منزلۀ پادشاه، این امکان را فراهم میکند تا سعدی، پشت این استعاره پنهـان شود و بتواند دیدگاه انتقادی خود را مستقیم مطرح کند.