چکیده:
چکیده مفهوم تعلیم و تربیت که امروزه با مفهوم روانشناسی گره خورده است به عنوان عامل اصلی سعادت در نظر گرفته میشود. با توجه به شکلگیری بافت شخصیتی هر فرد در نخستین سالهای زندگی، میتوان گفت که کودک در رأس تعلیم وتربیت قرار گرفته و در مرکز توجه است. ژان ژاک روسو، فیلسوف بزرگ قرن هجدهم، کسی است که به حق به کشف کودک و اهمیت تعلیم و تربیت وی نائل آمد. نظریات تربیتی وی که در امیل مطرح شدهاند، جهان تعلیم و تربیت را دگرگون ساخته و نام این مربی و فیلسوف را که نظریاتش بر نظریههای تربیتی جدید مؤثر بوده است، به ثبت رساندهاند. روش اصلی که روسو در در دستورالعمل آموزشی خود به کار گرفته، روش تربیت منفی است که اساسِ آن را مفاهیم آزادی و «کودکی را به صورت تام و تمام زیستن» تشکیل میدهند. مقالة حاضر به بررسی نظریة تربیتی منفی روسو پرداخته و ردّ پای این نظریه را در روانشناسی امروز دنبال میکند تا از این طریق به ارزیابی تأثیر نظریات وی بر نظریات مربیان و روانشناسان قرن بیستم بپردازد. در این مقاله که به حوزة روانشناسی و تربیتی مرتبط است، مفاهیم روش تجربی، آموزش و پرورش تدریجی، آموزش و پرورش همراه با حفظ استقلال و آزادی آموزشی روشن خواهند شد.
خلاصه ماشینی:
او معتقد است که «ما با توانایی آمـوختن زاده مـی شـویم » و ایـن بـر عهده معلم نیست که به کودک آنچه را باید بیاموزد ارائه دهد، بلکه معلم باید به گونه ای عمـل کند که کودک ، خود، آن را طلب کند: «در درجة اول، خوب بیاندیشید که این به ندرت بر عهده شماست که آنچـه را بایـد بیاموزد به او ارائه دهید، بر عهدة اوست که آن را طلب کند، آن را بجوید، آن را بیاید، بـر عهدة شماست که آن را در دسترس او قرار دهید، ماهرانه این میل و علاقه را ایجاد کنیـد، و راههایی را برای او فراهم آورید که موجب خوشنودیش گردد» (روسو، ١٩٦٤، ٢٠٣) مشاهده می کنیم که روسو بر نقش بزرگسالان نیز تأکید مـی ورزد و معتقـد اسـت کـه آنـان نباید بدون انجام دادن هیچ کاری، تنها منتظر بمانند تا این میل و علاقه در کـودک ظهـور کنـد، بلکه باید در جستجوی راههایی باشند تا آن را در کـودک ایجـاد نماینـد.
او نیز مانند روسو معتقد است که به جـای انجـام دادن کارها برای کودک باید چگونه انجام دادن آنها را به او بیاموزیم : «هنگامی کـه بـه کودکـان خدمت می کنیم ، نسبت به آنان مرتکب رفتاری نوکرم̂Hبانه می شویم و تبعات شـوم ایـن رفتـار، کم تر از آن نیست که بخواهیم یکی از حرکات خودانگیخته و مفید کودکان را سرکوب نمـاییم » (مونتسوری ، ١٩٥٢، ٤٢-٤٤).
, (1962), Jean-Jacques Rousseau: sa philosophie de l’éducation, J.
d], Lectures choisies de Jean-Jacques Rousseau, Armand Colin, Paris.
, (1990), «Théorie de l’apprentissage chez Jean- Jacques Rousseau» in Revue des sciences de l’éducation, vol.