چکیده:
خفری از فیلسوفان نام آور دورة فلسفی شیراز و وارث هر دو مدرسه رقیب
جلالیه و صدریه، دو رساله مهم در پارادوکس دروغگو دار د . این معما که نزد
منطق دانان مسلمان به نام شبهه جذر اصم معروف است از موضو ع های بحث
انگیز در دورة فلسفی شیراز می باشد. خفری در تک نگاری کوتاه نوشت، عب رة
الفضلاء، به تحلیل و نقد دیدگاه استاد آن روزگار خود، دوانی می پردازد و سپس
بدون تقریر دقیق معما، سه راه حل ارایه م ی کند. وی رساله مفصل خویش به نام
حیرة الفض لاء را مطابق با ساختار نهایة الکلا م دوانی نظام می دهد: مقدمه ای در
ارایه چهار تقریر از معما، مقصد نخست در گزارش و نقد آر ای دانشمندان سلف و
مقصد دوم در ارایه پنج راه حل مولف. اگر چه دو رساله در دو زمان مختلف نوشته
شده است اما خفری رساله دوم را در تکمیل رسالة اول و ناظر به آن پرداخته
است. خفری در حل معمای جذر اصم تاملات فرامنطقی فراوانی دار د : وی معمای
جذر اصم را پارادوکس نما می انگارد و در حل آن راه حل های مختلف ارایه
می نماید. اگر چه بنیان همه راه حل های خفری در هر دو رساله مبتنی بر انتخاب
و رفع اجتماع یا ارتفاع نقیضین بر اساس « کل کلا می کاذب » شق کاذب بودن
تمایز حیثیات، به ویژه دو گونه صدق و کذب است اما تشتت آر ای یک فیلسوف
در حل این معما خود معمای قابل تاملی است.
خلاصه ماشینی:
"اگر چه بنیان همه راه حل های خفری در هر دو رساله مبتنی بر انتخـاب شق کاذب بودن «کل کلامی کاذب » و رفع اجتماع یا ارتفاع نقیـضین بـر اسـاس تمایز حیثیات ، به ویژه دو گونه صدق و کذب است اما تشتت آرای یک فیلـسوف در حل این معما خود معمای قابل تأملی است .
خفری مانند دوانی و دشـتکی بـه بررسـی راه حـل هـای گذشـتگان یعنـی آرای کـاتبی ، طوسـی ، حلـی ، سمرقندی ، ابن کمونه ، تفتازانی و میرسید شریف جرجانی پرداخته است .
ساختار رساله حیرة الفضلاء به تقلید از نهـایة الکـلام (رسـالة مفـصل دوانـی در حـل شبهة جذر اصم ) تنظیم شده است : مقدمه در تقریر معما، مقصد نخست در گـزارش و نقـد دیدگاه های سلف و مقصد دوم در ارایة راه حل های مؤلف .
وی همه آن ها را قابل ارجاع به پنج دیدگاه می داند که آن ها نیز بر دو مبنای عمده قابل اسـتوارند: «چهـار دیدگاه اخیر (یعنی راه حل های دشتکی ، دوانی ، ابن کمونه و جرجانی ) بر این مبتنـی اسـت که این شبهه نه صادق است و نه کاذب و حاصل جواب تفتـازانی و دومـین جـواب صـاحب قسطاس هم بر این استوار است که معمای کل کلامـی کـاذب در واقـع متـضمن دو قـضیه است و صدق یکی مستلزم کذب دیگری است و بر عکس ».
خلاصه راه حل وی این است : در این معما به کذب خود آن حکم شـده اسـت و اگـر فـرض کنیم حکم کذب به خود آن نیز سرایت می کند، با توجه به ایـن کـه خـود ایـن معمـا (کـل کلامی کاذب ) دو حیثیت دارد: قضیه ای و امری که فرد موضوع آن قضیه است ."