چکیده:
میکنند. منظور از اوصاف اخلاقی خداوند، اوصافی است که دارای دلالت اخلاقیاند و بار اخلاقی
دارند. نمونههایی از این اوصاف اخلاقی، که اوصاف ستبر، چاق، پرمایه و دارای دلالت اخلاقی
زیاد میباشند و در متون دینی آمدهاند، عبارتند از: مهربانی، عدالت، بخشندگی، وفای به عهد،
حلیم، غفور، منتقم و رزاق. همچنین اوصافی مانند خوبی و بدی، که در گزارههای اخلاقی،
محمول میباشند، اوصاف اخلاقی سبک و لاغر نام دارند. اتفاقا متون دینی، پر از اوصاف اخلاقی
خداوند است. حال سوال این است که آیا میتوان تبیین درستی از معناشناسی اوصاف اخلاقی
خداوند ارائه داد؟ در تبیین بحث معناشناسی اوصاف اخلاقی خداوند، متوجه میشویم که هنگام
اسناد اوصاف اخلاقی به او، این اوصاف، اوصافی معنادارند و ما نیز قادر به فهم این معنا هستیم
و این معنا دارای ربط و نسبتی با معانی عادی و روزمره در عالم انسانی خودمان است و البته این
معنا از برخی جهات، شبیه به معانی انسانی و از جهات دیگری با آنها متفاوت است. پذیرش این
دیدگاه، لوازم خاص خود را به دنبال دارد. لذا با پذیرش این دیدگاه، باید با درک اوصاف اخلاقی
خداوند، آن معانی را از نقصهای پیرامونی آن نیز پیراسته کنیم؛ بهنحوی که تنزّه و تعالی خداوند
« امری به کلی دیگر » برقرار بماند و به چالش کشیده نشود. لذا با این تعابیر، خداوند به عنوان
امری به کلی دیگر » » نخواهد بود؛ بهنحوی که میان او و انسان تفاوت کیفی نامتناهی برقرار باشد. در گام بعدی به نحوه توجیه معناداری اوصاف اخلاقی خداوند میرسیم. در این مرحله، پس از بررسی نظریات اشتراک » استوار است به خوبی مشکل معناشناسی توصیف اخلاقی خداوند « تشکیک وجودی » و « معنوی را برطرف نموده است.
Moral attributes illustrate someone or something by using of a normative conception. By moral attributes of God is those of them that have moral indications. Some of such moral attributes are rich، fat and thick which have moral weight that in religious texts are introduced are such as compassionate، justice، mercyfull، patience، forgiveing، faithfulness، generous، indulgent، and the sustainer. Goodness or badness as moral attributes، also، are called as moral light and thin attributes. Religious texts are full of moral ttributes. The question is that can we give a correct explanation of semantic of moral attributes? When we describe moral attributes to God، we should pay attention that such attributes have meaning for us regarding out ordinary life. Then we should separate moral attributes from mundane defects، so that God is not be the other being. By considering other viewpoints، finally، we get this consequences that Mulla Sadra’s viewpoint based on spiritual commonality and ontological gradation is a favorite approach to salve the problem of semantic of moral attributes of God.
خلاصه ماشینی:
دیونوسیوس نیز مانند همه کسانی که به نوعی از نظریه بیانناپذیری اوصاف الاهی دفاع می کنند، هنگام سخن گفتن از خدا، به اوصاف سلبی متوسل میشود؛ ولی در پایان، حتی این راه را نیز انکار نموده، مدعی میشود که هیچ وصف ایجابی یا سلبیای در مورد او به کار نمیرود؛ او برتر از هر وصفی است و اوصافی که به او نسبت داده میشود، در حقیقت، اوصاف تجلیات یا افاضات او هستند که به صورت مجازی، بر خود او اطلاق میشوند.
اگر ما هیچ شناختی از خداوند نداشته باشیم – برای مثال، او را واجب الوجود ندانیم- چگونه و بر چه اساس و مبنایی، اوصافی از قبیل جسمانی بودن، محدودیت، حرکت و مانند آن را از او سلب میکنیم؟ قاضی سعید قمی نیز از جمله طرفداران الهیات سلبی است که در بسیاری از جهات، آرای او شبیه به آرای ابن میمون است؛ چنانکه وی معتقد است که اتصاف حقیقی خداوند به هیچ امری از امور ممکن نیست و هیچ جهت اشتراک واقعی بین خدا و مخلوقات او وجود ندارد.
مشکل اصلی دیدگاه توماس در این پیشفرض است که از دیدگاه او، نوعی ملازمه منطقی بین پذیرش اشتراک معنوی و پذیرش همسانی دقیق و همه جانبه در مصادیق وجود دارد؛ درحالیکه براساس نظریه تشکیک وجودی صدرالمتألهین که در ادامه خواهد آمد، میتوان وحدت در معنا را با کثرت تشکیکی در مصداق جمع نمود و مشکل معناشناسی اوصاف اخلاقی خداوند را برطرف نمود.