چکیده:
جستار پیش رو، کوششی است تطبیقی و سبکشناسانة دو سرودة «طریق واحد» از نزار قبانی (1998-1923) و «سمند صاعقه» از نصرالله مردانی (1383-1326). دو ادیب یادشده که با هجوم ملّتهای بیگانه به کشورهای فلسطین و ایران روبهرو هستند، در سرودة خویش، ضمن دعوت به حضور سریع در میدان نبرد، مخاطب را به ایستادگی و پایداری در برابر اشغالگران فرامیخوانند. این مقاله درصدد بررسی سبکشناسانة همسانیها و ناهمسانیهای موضوعی و فنّی جلوههای پایداری دو سروده، در سه سطح فکری و ادبی و زبانی با تکیه بر چارچوبهای ادبیّات تطبیقی است. مهمترین یافتههای برآمده از این پژوهش نشان میدهد که دو شاعر در سرودة خود با به کارگیری واژگان و عبارات الهامبخش پایداری و اسلوب تکرار و همچنین استفاده از تصاویر فنّی، در پی انتقال مفهوم خویش به مخاطب هستند. به لحاظ موضوعی، سرودة مردانی بر مفهوم شهادت، به عنوان یکی از مؤلّفههای ادبیّات پایداری تأکید میورزد، امّا گسترة جغرافیایی پایداری در سرودة قبانی فراگیرتر است.
خلاصه ماشینی:
مهمترین یافتههای برآمده از این پژوهش نشان میدهد که دو شاعر در سرودة خود با به کارگیری واژگان و عبارات الهامبخش پایداری و اسلوب تکرار و همچنین استفاده از تصاویر فنی، در پی انتقال مفهوم خویش به مخاطب هستند.
نزار قبانی و نصرالله مردانی، دو ادیبی هستند که پایداری، بخش زیادی از دیوان شعرشان را به خود اختصاص داده است و میتوانند در این حوزه مورد توجه قرار گیرند تا بیشتر شناخته شوند؛ بنابراین، پژوهش پیش رو به معرفی بنمایههای همسان ادبیات پایداری، در دو ادبیات فارسی و عربی کمک شایانی مینماید و نتیجة آن را در معرض دید پژوهشگران و اندیشمندان این زمینة پژوهشی قرار خواهد داد.
» (غیبی و احمری، 1394: 242) نصرالله مردانی، به عنوان یک مسلمان، پس از فراخوانی مخاطب به پایداری، او را به عرصهگاه شهادت میخواند تا فرمان فرماندة قافلة نور را اطاعت کرده باشد: امیر قافلة نور میدهد فرمان به عرصهگاه شهادت، هماره باید رفت (مردانی، 1374: 9) روشن است که شاعر برای شهادت «عرصهگاهی» در نظر میگیرد؛ چرا شاعر میگوید «عرصهگاه شهادت»؟ به نظر میرسد که دعوت اصلی شاعر، دعوت به پایداری و ایستادگی و حضور در میدان نبرد است و با آوردن عبارت «عرصهگاه شهادت» میخواهد به خواننده بگوید: باید جهت دفاع از ارزشها تا لحظة آخر فداکاری کرد و حتی جان خود را از دست داد و به شهادت رسید.
» (بیتا: 230) بدون تردید، این پرسش در ذهن خواننده به وجود میآید که آیا در سرودهای که شاعر بانگ جهاد و مبارزه سرمیدهد، مجالی برای استفاده از تصاویر فنی هست؟ آیا استفاده از تشبیه و استعاره هدف اصلی شعر را که پایداری است از نظر دور نمیکند؟ هرچند برای نزار قبانی وقت تنگ است اما «فراموش نمیکند که او با واژگان نقاشی میکند.