خلاصه ماشینی:
"هنوز بوی دود و خون خاطره تلخ خیمههای سوخته را در ذهن تداعی میکند.
آسمان شرحه شرحه این همه زخم را هر روز روایت میکند و به سوگ مینشیند.
حسین(علیه السلام) اگر گفت: میروم که جای نشستن نیست؛ برای اصلاح امت جدم؛ امتی که هرچه فریاد کشید: «لم تستحلون دمی» پاسخی از آنها نشنید!
تو نیز برخاستی که جای نشستن نبود؛ برای اصلاح امت جدت و فریاد برآوردی: «آیا گریه میکنید؟ و فریاد بلند میکنید؟ آری به خدا بایستی زیاد گریه کنید و کمتر بخندید که دامن خویش را به عار و ننگی آلوده کردید که هرگز شست و شویش نتوانید کرد.
و باز هم پاسخی ندادند که نه آن روز بر ندای حسین(علیه السلام) پاسخی داشتند که بدهند، و نه امروز در برابر فریاد تو...
! آن روز آسمان بیتاب رسیدن حسین(علیه السلام) آغوش گشوده بود و امروز سرزمین کربلا بیتاب رسیدن تو!"