چکیده:
منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در یکی دو سال گذشته عرصه تحولات سیاسی و اجتماعی قابلتوجهی شدهاست که پایههای ساختار سیاسی و فضای فرهنگی، آنها را به شدت دگرگونکردهاست. عنوان بیداری اسلامی کلیدواژه مناسبی برای این دگرگونی بودهاست. در همین راستا مفروضه نگارندگان مقاله آن است که از منظر گفتمان انقلاب اسلامی سال 1357 شمسی، زمینههای فکری جنبش بیداری اسلامی در پیوندهای معنایی با انقلاب اسلامی ایران معناپیدامیکند. انقلاب اسلامی مهمترین حلقه از حلقات جنبشهای اسلامی معاصر و به مثابه پارادایمی جدید در چالش با نظام بینالملل از آغاز دهه هشتاد سده بیستم مطرح شدهاست. ازاینرو، در نوشتار حاضر نویسندگان نشانخواهندداد که چگونه و تحت چه شرایطی همزمان با وقوع انقلاب اسلامی در عرصه عمل، دو مؤلفه مهم دیگر در عرصه نظریهپردازی به شکلگیری پارادایم مقاومت مدد رساندند. یکی از این دو انتشار کتاب اثرگذار و سرنوشتساز «شرقشناسی» (1979) ادوارد سعید بهطور تقریبی همزمان با انقلاب اسلامی و دیگری در عرصه نظریه انتقادی کتاب دورانساز «موقعیت پست مدرن» (1979) از فیلسوف معروف فرانسوی ژان فرانسوا لیوتار بود. مقاله حاضر در دو بخش به تشریح فرضیه خود میپردازد. در بخش نخست چگونگی شکلگیری پارادایم مقاومت بررسی میشود و در بخش دوم ضمن اشاره به پیوندهای پارادایم مذکور، نوع اثرگذاری آن بر تحولات اخیر نشاندادهخواهدشد. چارچوب نظری مقاله پارادایم کوهن بوده و روش آن توصیفی- تحلیلی است
خلاصه ماشینی:
اين روند به منزله رويارويي پارادايم مقاومت ناشي از هويت اسلامي با الگوهاي مبتني بر هژمون غرب گرايـي محسـوب ميشود؛ بنابراين مسئله اصلي پژوهش حاضر، فهم پارادايم مقاومت و ارتبـاط آن بـا بيـداري اسـلامي است و سؤالات اين پژوهش را ميتوان چنين صورت بنديکرد: عناصر و مؤلفه هاي اين سازه کدام انـد و چگونه ژئو کالچر جديدي را در برابر هژمـوني ليبـرال دموکراسـي جهـان غربـي ايجـادکرده اسـت ؟ بيداري اسلامي تا چه ميزان متأثر از پست مدرنيته بوده است ؟ شکل گيري پاردايم مقاومت تا چه ميـزان متأثر از شرق شناسي ادوارد سعيد ميباشد؟ ظهـور انقـلاب اسـلامي بـه معنـاي نارسـايي مؤلفـه هـاي هويت بخش پيشين ، تا چه ميزان در انسجام و همبستگي پارادايم مقاومت نقش آفرين بوده است ؟ ازاين رو ميتوان بر اساس پرسش هاي مطروحـه ، فرضـيه را اينگونـه مطـرح کـرد: جنـبش بيـداري اسلامي در منطقه خاورميانه وام دار پارادايم مقاومتي است که متشکل از يک سازه سه بعدي شـناختي- پست مدرنيستي، پسا استعمارگرايي و انقلاب اسلامي- است که ژئوکالچر جديدي را در برابر هژموني ليبرال دموکراسي جهان غربي محسوب ميشود.
بـه همان گونه اي که ادوارد سعيد، شرق شناسي را به فعاليت علمي جهان غرب در راستاي تفـاوت گرايـي هويتي ميداند، به موج هاي واکنشي از سوي گروه هـاي اسـلامي و همچنـين نخبگـان سياسـي جهـان اسلام نيز اشاره ميکند.
موقعيت سياسي و اسـتراتژيک ايـران بـه گونه اي سازماندهي شده است که از يک سو از قابليت لازم براي مقاومت در برابر فشـارهاي هنجـاري جهان غرب برخوردار بوده ، از سوي ديگر امکان انتقال قالب هاي هنجاري و ارزشي را به حوزه جديد ژئوپلتيک دارد.