چکیده:
نوشتار حاضر کنکاشی دربارة صلح از منظر اسلامی روابط بینالملل است. موضوع صلح میتواند از زوایای گوناگونی مطالعه و بررسی شود اما این مقاله بر پردازش و چینش مولفهها و شاخصههای صلح اسلامی از منظر امنیت جامع تاکید دارد. در میان دو مجموعه «صلح منفی» و «صلح مثبت»، «صلح متعالی اسلامی» صلحی است که از راه امنیت جامع متحقق شود؛ اما امنیت جامع مدّنظر این دیسیپلین فکری ازلحاظ هستیشناسی، معرفتشناختی و انسانشناسی از دیدگاه مشابه دیسیپلین فکری غربی بسیار متمایز است. امنیت جامع مبنای تحقق صلح مثبت در اندیشة روابط بینالملل اسلامی است اما ازلحاظ مبنایی در آن به اخلاق و معنویات تاکید زیادی شده است و در نظام بینالملل، انسان لذتجو مبنای تحقق صلح پایدار دانسته نمیشود. همانطور که در مبانی حقوق بشر از دیدگاه اسلام انسان تکلیفمدار، امری محوری و مرکزی است، در تحقق صلح پایدار نیز مبنای ایستایی و پایداری صلح تلقی میشود. مقالة حاضر با محور قراردادن این موضوع به تبیین فراگشتی امنیت جامع در تحقق صلح پایدار
خلاصه ماشینی:
صلح، هستیشناسی، معرفتشناختی، انسان تکلیفمدار، نظریة اسلامی، نظریة غربی هویتسازی صلح در رهیافتهای روابط بینالملل با توجه به حضور گزارههای چشمگير ابعاد تحلیلی روابط بینالملل در منابع اسلامی میتوان گفت که ظرفیت ارائة تبیینی متفاوت از چهارچوبهای نظری کنونی وجود دارد و میتوان رهیافتی جدید در فهم و تبیین کنشها و واکنشهای تعاملات بینالمللی مطرح کرد.
درحقیقت، اسلام تلاش میکند تا وحدت اندیشه و نظر را در میان همة انسانها پدید آورد و عوامل واگرایی مانند طایفهگرایی، نژادپرستی و تبعیضطلبی را نفی میکند و این اندیشة بنیادین را گسترش میدهد که همة انسانها برابر و برادرند و کسی را بر کسی برتری و امتیاز نیست و معیارهای برابری و یگانگی انسانها را آموزش میدهد (سیمبر و قربانی شیخنشین، 1389: ص 272) که درنهایت، منجربه تکوین رهایی میشود؛ بنابراین، نظرية اسلامي در عرصة روابط بینالملل با اولویت اصل رهاییبخشی، درپی تغییر و تحول نظم و نظام بینالملل است که مبتنیبر سلطه و رویکرد حلالمسائلی در قبال روابط و نهادهای مسلط و نابرابر کنونی است؛ از منظر روششناختی نیز نظریة اسلامی روابط بینالملل، روش علمی واحدِ مدنظر دیدگاه اثباتگرایان را رد میکند و از تکثر رهیافتها ازجمله تجربی، عقلی و نقلی و شهودی یا هردوی هدایت تکوینی و تشریعی برای شناخت دفاع کرده و درپی تحقق نظریة رهاییبخشی است، که در آن رهاییبخشی هم خود ذات انسان و هم جامعه مطرح هستند.