چکیده:
فیلسوف و عارف مسلمان از رهگذر مطالعات و تعمقهای عقلی و شهودی خود پیرامون هستی به برخی قوّتهای هستیشناسانه دست مییابد که در پی آن از فهم و تفسیری برتر از سطح فهم و تفسیر عرفی و عمومی مردم از آیات و روایات ناظر به مسائل هستیشناسانه برخوردار میشود. فهم برتر فیلسوفان و عارفان مسلمان از «مفاتح الغیب» در آیه 59 انعام شاهدی بر این مدعا است. در حالی که سایر مفسران، سخن چندانی در تفسیر آن نداشتهاند، آنان با حفظ ضوابط تفسیری و بدون خروج از ظهور مستفاد از لفظ آیه، بهتفصیل پیرامون تبیین و تحلیل معنای مراد از آن سخن گفتهاند. ایشان در تفسیر آیه فوق، «مفاتح الغیب» را اشاره به لایههای بطونی و غیبی عالم دانسته است که البته هر کدام از آنها به نوعی کلید و مخزن غیب الهی بهشمار میرود. بر این اساس «مفاتح الغیب» در کلمات آنان به علل و مبادی عالیه عالم، مفارقات عقلیه، مرتبه قضای الهی، علم عنایی واجب تعالی، اسما و اعیان ثابته در تعین ثانی و بالاخره حقایق اسما در تعین اول تفسیر شده است. اینگونه تفاسیر، در صورت حفظ ضوابط و سازگاری با اصول شریعت، قدمی مهم در نزدیکی عقل و شهود و دین است.
خلاصه ماشینی:
"مفاتح، جمع مفتح بهمعنای کلید فخر رازی مینویسد: 1 در این صورت میتوان گفت که مفاتح، در این آیه بر طریق استعاره بهکار رفته است؛ یعنی علم غیبی خدای سبحان، کلیدها و مفاتیح غیبی او بهشمار آمدهاند؛ بهعبارت دیگر همانطور که خزائن و گنجینهها هر کدام برای خود، قفلهایی دارند که بدون داشتن کلید نمیتوان به آنها دست یافت و تنها کسی که به کلید آنها آشنا باشد و از چگونگی استفاده از آن برای باز کردن قفلها آگاه باشد، میتواند به گنجینهها راه یابد، در مورد محل بحث نیز خدای متعال با مفاتح غیب و کلیدهای غیبی که دارد از همه خزائن الهی آگاهی دارد؛ بنابراین براساس معنای اول، مراد از این آیه، اشاره به علم خدا به غیب است.
این در حالی است که صدرالمتألهین با تفسیر «مفاتح الغیب» به مفارقات عقلی، هر دو احتمال موجود در معنای مفاتح را در یک موطن و با دو اعتبار، معنا میکند؛ به دیگر سخن با توجه به این مطلب که طبق مبانی حکمت متعالیه ـ که صدرا در عبارت فوق و در جاهای دیگر نیز به آن اشاره دارد ـ مفارقات عقلی، به وجهی خزائن علم الهی و به وجهی دیگر، وسائط فیض و مبادی عالیه و خزائن جود الهیاند، با تفسیر «مفاتح الغیب» به مفارقات عقلی هر دو معنای محتمل را به یک باره و در یک تفسیر، اشباع میکنیم؛ بهعبارت دیگر اگر «مفاتح الغیب» را اشاره به مبادی عالیه عقلی بدانیم، در این صورت مفاتح به هر دو معنای خود قابل تطبیق بر مفارقات عقلیه است اما مفسران پیشین نمیتوانستند بین دو احتمال مطرح در واژه مفاتح جمع کنند و لذا هر کدام از دو احتمال را ناظر بهمعنا و تفسیری خاص از آیه میدانستند."