چکیده:
امیرعبدالقادر الجزایری چهرهی شاخص جنبش اسلامی در الجزایر و مغرب اسلامی در قرن 19 و دوران استعمار فرانسه به شمار میرود. وی معلم قرآن و شیخ طریقت قادریه، دارای خاستگاه و تربیت صوفیانه بود. او برای جهاد علیه استعمار فرانسه، قبایل الجزایر را متحد کرد و دست به قیام مسلحانه زد؛ به گونهای که در 1837م فرانسه مجبور شد طی قراردادی به غیر از نوار ساحلی، بقیهی الجزایر را به او بسپارد. این حضور موفق صوفیه در رأس جنبش اسلامی الجزایر، نقطهی عطفی در تاریخ جنبش اسلامی منطقهی مغرب محسوب میشود. هرچند این قرارداد، دوام نیافت و جنگی فرساینده و طولانی به مدت 15 سال به وقوع پیوست و در نهایت فرانسه با همکاری دستنشاندگان خود در مراکش موفق شد عبدالقادر را شکست دهد و پس از دستگیری، تبعید نماید. اگرچه حرکت جهادی او توسط دیگر شیوخ صوفیه و هزاران نفر از مریدان ساکن زوایا و رباطها استمرار یافت؛ به گونهای که تسلط نهایی فرانسه بر سرزمین الجزایر بیش از نیم قرن بطول انجامید.
خلاصه ماشینی:
الجزایر، استعمار فرانسه، تصوف، امیر عبدالقادر الجزایری، جهاد <H2>مقدمه</H2> در عصر پیشامدرن در کشورهای مغرب اسلامی به طور کلی و در الجزایر به طور خاص، روابط خویشاوندی، پایه و اساس جوامع را تشکیل میداد و قبایل کوچرو در این مناطق از نفوذ و قدرت قابل توجهی برخوردار بودند.
با توجه به اینکه بنوحفص ضعیف شده بودند و صلیبیها بهویژه اسپانیاییها دائما به شمال آفریقا دستاندازی میکردند، سرانجام خیرالدین بارباروس با کمک ارتش ینیچری در سال 1529م الجزیره را فتح کرد و اندک اندک اسپانیاییها را بیرون نمود و از سال 1571م، الجزایر وارد مدار باب عالی شد و تحت سلطهی یک بیگلربیگی که از سوی ینیچری حمایت میشد، از نظر سیاسی و رسمی به سلطان عثمانی وابسته گردید؛ اما «بیک» یا «بای» الجزیره دارای نوعی خودمختاری بود و بیکهای دیگر شهرهای اطراف نیز توسط او انتخاب میشدند.
در واقع در رویارویی مردم مسلمان الجزایر با استعمار فرانسه، مسألهی اصلی پژوهش حاضر مقاومتهای مردمی نیست، هر چند این مسأله در جای خود مهم به نظر میرسد، اما قضیهی اصلی، نقش اسلام صوفیانه در این جامعه است؛ جامعهای با پراکندگی جمعیتی از نوع زندگی عشایری و نفوذ فراوان جریان صوفیه که تنظیم کنندهی اصلی روابط و امور اجتماعی است.
<H2>قیام دیگر شیوخ و جریانهای صوفیه پس از شکست عبدالقادر</H2> با شکست عبدالقادر، قیامهای مردمی در این سرزمین نه تنها فروکش نکرد، بلکه بالعکس فرانسه به طور پراکنده و غیر منسجم اما متوالی، در سراسر خاک الجزایر با شورشهای محلی و منطقهای مواجه شد که در اکثر موارد نیز رهبری آنها را شیوخ دینی و طریقتهای صوفی و رؤسای قبایل و طوایف برعهده داشتند.