چکیده:
قرآن کریم در آیات 34 و 35 سوره نساء درباره مدیریت خانواده و روابط زن و شوهر و تکلیف و وظایف آن ها و نزدیکان آنان مطالب آموزنده ای دارد که حائز اهمیت می باشد. در آیات یادشده تفسیر با فقه و کلام به هم پیوند خورده و مباحث متعددی را ایجاد کرده است.
ابتدا خداوند مدیریت را بر عهده مرد معرفی کرده، دو سبب برای آن بیان می نماید و بعد از آن هم به دو ویژگی همسران شایسته اشاره می فرماید و سرانجام شیوه برخورد با زنان سرکش و ناشایست را در سه مرحله اندرز و قهر و تنبیه بیان می نماید.
موضوع «ضرب» عنوانی است که سبب اعتراض مخالفان گردیده و ایجاد شبهه برای افراد کم اطلاع کرده است.
در این مقاله ضمن بیان دقایقی از آیه مبارکه، موضوع مذکور با توجه به اطراف و جوانب حکم آن، که بیانگر عدالت حقوقی است و سبب پیشگیری از دلسردی و طلاق می شود بررسی گردیده و به مهر و محبتی که باید فرد نسبت به همسر خویش داشته باشد اشارت رفته است.
The Holy Qur’ān has important instructive material in verses 34 and 35 of Sūrat al-Nisā about family management، relationship of spouses، and their duties and the duties of their near of kin. In the above-mentioned verses، interpretation has joined with jurisprudence and theology and created numerous discourses.
First، God has introduced management as the man’s commitment and stated two reasons for it; then، He has pointed out two characteristics of decent wives and finally stated the way to deal with the refractory and indecent women in three phases of admonition، falling out with، and punishment.
Ḍarb (beating [lightly]) is a topic that has caused the protest of the opponents and created misconception for the lowly-informed individuals.
Giving an accurate explanation of this blessed verse، this article studies the above-mentioned topic in terms of the peripheries and margins of its decree، which indicates the legal justice and a means of preventing disappointment and divorce، and mentions the affection and kindness that one has to have toward his wife.
خلاصه ماشینی:
بنابر این مدیریت خانواده باید بر عهده یکی باشد یا زن یا مرد؟ قرآن کریم این وظیفه را بر عهده مرد گذاشته و همانطور که گفته شد، دو سبب برای آن معرفی کرده است؛ یکی موهبتی و دومی اکتسابی (فاضل مقداد، 1343: 54) یکی آنکه مردان برتر از زنان هستند و دیگری آنکه مخارج آنها را میپردازند.
افزون بر این، اگر مدیریت به عهده زنان باشد آیا تشخیص فرزندان ارضاء میگردد و آیا افرادی حقیر بار نمیآیند؟ البته مدیریت مرد به معنای استبداد نیست، بلکه همراه با مشورت و محبت توصیه شده است، چنان که قرآن کریم در مورد مشورت، این موضوع را در گرفتن فرزندان از شیر مطرح کرده و فرموده است: (فإن أرادا فصالا عن تراض منهما وتشاور فلا جناح علیهما( (بقره / 233)؛ پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضایت و صوابدید یکدیگر، کودک را [زودتر] از شیر باز گیرند، گناهی بر آن دو نیست.
قرآن کریم کیفر نشوز زن را در سه مرحله بیان مینماید: مرحله نخست مرحله پیشگیری است؛ از این رو ابتدا موضوع ترس را مطرح میفرماید و بدین سبب فقها میگویند که اگر علائم نشوز و طغیان ظاهر گردید، مانند اینکه زن عادت خود را در گفتار یا کردار عوض کرد به اینکه با تندی کلام و خشونت با همسر خود صحبت کرد یا اینکه چهره را عبوس نمود، در اینجا مرد به نخستین کار که عبارت از پند و اندرز است اقدام مینماید و همسر خود را نصیحت میکند، ولی اگر او متنبه نشد و اعتنا نکرد و حتی از استمتاع و بهرهبرداری در مورد زناشویی خودداری نمود، دومین مرحله آغاز میشود و آن عبارت از کنارهگیری از زن در بستر و قهر کردن است.