چکیده:
نسخههای خطی افزونبر اهمیت، نقش مهمی در تاریخ علم دارند؛ به همین سبب باید از جنبههای مختلفی بررسی و تحلیل شوند. گام نخست در این راه، معرفی و تصحیح این آثار برای استفادة همة مردم است. محمد بن عبدالرزاق دنبلی از ادیبان و علما و مفسران قرن سیزدهم هجری است. وی تألیفات متعددی دارد که یکی از آنها تفسیر قرآن کریم به زبان فارسی است. نسخههای خطی آثار او در کتابخانههای مختلف کشور موجود است؛ البته این آثار تاکنون معرفی نشده است. باتوجهبه منابعی که از این مفسر یاد کردهاند و همچنین تحقیق در آثار موجود او، میتوان دریافت که وی از مقام علمی و ادبی ویژهای برخوردار بوده است. این مقاله بر آن است تا با ارائة اسناد موجود از زندگی و آثار این عالم، نسخة خطی کتاب تفسیر فارسی او را ازنظر محتوایی و سبکی و روش تفسیر معرفی و بررسی کند. وی تفسیر خود را برای بینیازکردن خوانندگان از سایر منابع تفسیری به نگارش درآورد. این تفسیر روایی یا مأثور به زبان علمی ساده و روشن نوشته شده است؛ اما گاهی مؤلف به آرایههای لفظی و معنوی نیز توجه دارد. کمیت و مقدار این اثر از ویژگیهای مهم این تفسیر است. این اثر کمابیش تفسیر یکسوم کل قرآن مجید را در بر گرفته است. نکتة مهم آن است که این تفسیر در قرن سیزدهم هجری نوشته شده است؛ یعنی زمانی که دورة فترت تفسیرها بهویژه تفاسیر فارسی است. ویژگی مهم دیگر این اثر، زبان فارسی و مذهب مؤلف آن، شیعة دوازده امامی، است. تصحیح این اثر به شناخت جنبههای مختلف زبان و ادبیات فارسی در حوزة متون تفسیری کمک میکند؛ همچنین به کاملشدن شناخت سیر تحول و دگرگونی تفسیرهای فارسی قرآن مجید بهویژه در حوزة تفسیرهای شیعی یاری میرساند.
Written manuscripts, due to their importance and roles in the history, should be analyzed in terms of different aspects. The first step is to introduce and to edit these works. Muhammad ibn Abdul-razzaq-e-Donboli is among the literary scholars and commentators in the thirteenth century. He has several works and one of them is the interpretation of the Holy Quran in Persian. His written manuscripts are in different libraries across Iran but have not been introduced yet. The work belong to this interpreter show that he possessed a high scientific position. This study, by presenting documents about his life, aims at introducing his interpretation of a written manuscript from content, stylistics, and interpretive aspects. He wrote this interpretation with the aim of obviating the need for the readers to refer to other interpretations. The interpretation is written in a plain and clear scientific language, but at times the author focuses on verbal and spiritual figures of speech. The quantity of this work is an important aspect which consists of almost one-third of the entire of the Holy Quran. Another important aspect of the book is that it is written in Persian and its author is a Twelver Shia. A critical analysis of this work could shed light on different aspects of Persian literature and on a better understanding of the development of Persian interpretations, especially Shiites interpretations, of the Holy Quran.
خلاصه ماشینی:
"این جملات نشان میدهد میرزا عبدالرزاقبیگ دنبلی دو پسر داشته است؛ یکی محمد یعنی صاحب تفسیر فارسی قرآن کریم و آثار دیگری که در همین نوشتار خواهد آمد و پسر دیگر بهاءالدین که صاحب حکومت اصفهان بوده است و در ایام جوانی، در سال 1259 هجری، بر اثر بیماری از دنیا رفته است؛ در این باره منشی اشتهاردی گفته است: «پس از آنکه به عزم تقبیل سدة سنیه و عتبه علیة همگان از اصفهان به دارالخلافه رجعت نمود و از ظهور خدمات مورد رحمت بیپایان شاهنشاه عالمیانپناه اید الله ملکه آمده ناگاه مزاج با استقامتش یکباره معلول شد و پای تواناییاش در قید امراض و ناتوانی مغلول...
تفسیرهای دیگر بهجز مطلبهای عادی و جاری جستارهایی را دربارة احکام قرآن یا مشکلات قرآن و مانندگان آنها در بر دارند و بیشتر همراه با حدیثها و خبرها دربارة منقبتها و فضیلتهای اهل بیت و ایراد برهانهایی در اثبات مذهب تشیع دوازدهامامی یا ذکر دلیلهایی در ابطال مذهب مخالفان آن است» (صفا، 1383: 1463)؛ بنابراین نثر فارسی در سیر دگرگونی خود از عصر صفوی تا عهد قاجار، همراه با ادامهدادن پیچیدهگویی و سجعپردازی، جریان سادهنویسی و پرهیز از تکلف و تصنع را در خود ایجاد کرد و در سایة کتابهایی مانند جامع عباسی در فقه، مجالسالمؤمنین قاضی نورالله شوشتری در رجال، آثار ملاصدرا، گوهر مرادو سرمایة ایمان از عبدالرزاق لاهیجی و کتابهایی در تاریخ و جغرافیا مانند احسنالتواریخ و عالمآرای عباسی و کتابهایی در تفسیر قرآن، راه برای سادهشدن زبان فارسی در عصر قاجار باز شد؛ بهگونهایکه «میبینیم در قرن دوازدهم و سیزدهم شیوة نویسندگی و شاعری تغییر کرده و نثرهایی رفیع و سنجیده و عالی و شعرهایی پخته و خوشسبک از کار بیرون میآید که هرچند قدری ساده است، طبیعیتر و لطیفتر مینماید» (بهار، 1381: 311)."