چکیده:
امروزه ارائه بهترین عملکرد توسعه محصولات جدید، به اساسیترین دغدغه مدیران شرکتهای دانشبنیان مبدل شده و میکوشند تا با بهرهگیری از تکنیکهای مختلف، به عملکرد برتر دست یابند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر فرهنگ نوآور و حافظه سازمانی بر عملکرد توسعه محصول جدید با تبیین نقش میانجی دوسوتوانی سازمانی میباشد. پژوهش حاضر بر اساس هدف، یک تحقیق کاربردی و براساس چگونگی به دست آوردن دادههای موردنیاز، از نوع پژوهشهای توصیفی میباشد. جامعه آماری پژوهش، شرکتهای دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران بود. برای به دست آوردن حجم نمونه از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و فرمول کوکران استفاده شد. برای جمعآوری دادهها نیز از 5 پرسشنامه محققساخته و با اقتباس از پژوهشهای لی و همکاران (2016 و 2017)، دونهام و بورت (2014)، هاروی (2012)، چن و همکاران (2015) و پارکر و بری (2015) استفاده شد که روایی آن از طریق روایی صوری و پایایی آن نیز با آلفای کرونباخ محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزار LISREL استفاده شده است. یافتهها نشان داد که فرهنگ نوآور و حافظه سازمانی به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق دوسوتوانی سازمانی) بر عملکرد توسعه محصول جدید تأثیر معناداری دارد و فرهنگ نوآور بر حافظه سازمانی تأثیر مثبت دارد. علاوه بر این، یافتهها موید آن است که فرهنگ نوآور و حافظه سازمانی میتوانند از طریق اکتشاف و بهرهبرداری به بهبود عملکرد توسعه محصول جدید در شرکتهای دانشبنیان بیانجامند.
Today, offering the best new product development performance has become the most important concern of the managers of the knowledge-based companies and they are trying to achieve superior performance by using different techniques. The purpose of this study was to investigate the effect of organizational memory on new product development performance in knowledge-based companies: by explaining the role of organizational ambidexterity, technological turbulence and organizational Innovation.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر اين ، يافته ها مويد آن است کـه فرهنگ نوآور و حافظه سازماني ميتوانند از طريق اکتشاف و بهره برداري به بهبود عملکرد توسعه محصـول جديد در شرکت هاي دانش بنيان بيانجامند.
از آن جايي که فرهنگ سـازماني باورهـا و ارزش هـاي اساسـي را تشکيل ميدهد (٢٠٠٢ ,Sashittal &Jassawalla )، بدون تعادل آگاهانـه بهـره بـرداري و اکتشاف ، فرهنگ نوآور اقدامات شرکت ها را به سـمت افتـادن در دام هـا هـدايت ، و عملکـرد توسعه محصول جديد را وخيم تر ميکند (٢٠١٤ ,Rafiq &Wang ).
بنابراين دوسوتواني سازماني به درک نيـاز شـرکت هـا بـه مديريت پياده سازي فرهنگ نوآور و اکتشاف و بهره برداري به صورت همزمان به منظور بهبود عملکرد توسعه محصول جديد و به حداقل رساندن تهديدات محيطي، کمک مـيکنـد ( Lee ٢٠١٦ ,.
گـروه دوم از محققـان ( ;٢٠٠٩ ,Cao et al Gibson & Birkinshaw,2004; Lubatkin et al, 2006; Raisch & Birkinshaw, ٢٠٠٨) اذعان کردند که دوسوتواني سازماني ، توسعه يک سازمان و کارکنان آن را بـه سـمت يکپارچگي بهره وري و اکتشاف از طريق يادگيري سازماني کـه دوسـوتواني مفهـومي ناميـده ميشود، هدايت ميکند (٢٠١٤ ,Rafiq &Wang ).
نتايج پژوهش نشان ميدهد که دوسوتواني سازماني (اکتشاف و بهره برداري) تأثير مثبتي بـر عملکرد توسعه محصول جديد دارند که اين نتايج به نتايج بـه دسـت آمـده از پـژوهش هـاي بيرلي ودالـي (٢٠٠٢)، گيبسـون و بيرکينشـاو (٢٠٠٤) و لـي و همکـاران (٢٠١٦ و ٢٠١٧) همسو ميباشد.