معرفی کتاب: روزگاری که هنوز داستان اختراع نشده بود معرفی و نقد

"فکر می‌کنم مشخص است که کلاغ مجبور می‌شود قالب پنیرش را به جای‌ دستمزد،به روباه بدهد: «روباه حرف او را قیچی کرد:«البته بنده دکتر پول‌دوستی نیستم و اصولا پول چیز چرک و کثیفی است،ولی حالا به خاطر این که وجدانم راحت باشد،قالب‌ پنیرت را بر می‌دارم تا با این نان بربری خاش خاشی که صبح از خروس گرفته‌ام، صبحانه‌ام را کامل کنم. »، هفت داستان کوتاه دارد که سه‌تای آن‌ها با همین رویکرد نوشته شده‌اند: چاچاچا،همه‌اش به خاطر یک تکه پنیر،شب فراموش نشدنی شیر و خرگوش‌ در هر سه داستان که با رویکرد طنز نوشته شده است، نگاه ظریف نویسنده به مسائل اجتماعی دیده می‌شود که البته زیاد پررنگ نیست‌ و در بعضی قسمت‌ها در همان سطح می‌ماند شیر را«تمدن»آشنا می‌کند و او راب ه آرایشگاه،حمام،سینما و رستوران می‌برد: «شیر متفکرانه جواب داد:«آمده بودم که بخورمت و انتقام آن دفعه را بگیرم، ولی... »(صفحه 48) در هر سه داستان که با رویکرد طنز نوشته شده است،نگاه ظریف نویسنده به‌ مسائل اجتماعی دیده می‌شود که البته زیاد پررنگ نیست و در بعضی قسمت‌ها در همان سطح می‌ماند."