چکیده:
برای تبیین پدیده رفتارهای انحرافی خفیف عوامل زیادی از جمله عوامل فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی وجـود
دارند. در عین حال تبیین این رفتارها را می توان در رابطه با سـایر مفـاهیم جامعـه شـناختی در رابطـه گذاشـت ماننـد:
رفتارهای انحرافی و ارزش و هنجارهای اجتماعی ، رفتارهای انحرافی و سـبک زنـدگی ، رفتارهـای انحرافـی و سـرمایه اجتماعی ، رفتارهای انحرافی خفیف و شبکه روابط . در این پژوهش که در صدد است علل رفتارهای انحرافـی خفیـف را با استفاده از روش شناسی رگرسیون (OLS) شناسایی نموده و سهم عوامل «متغیرهای مستقل » در«متغیـر وابسـته
»را، تبیین کنـد. بـه شـیوه پیمـایش توصـیفی و تحلیلـی بـا کمـک تئـوری هـای تبیـین کننـده رفتارهـای انحرافـی خفیـف وکج روی فرهنگی ملایم و سرمایه اجتماعی « مقیدساختن ، مرتبط ساختن و متصل ساختن ، ابتدایک مدل تحلیلی استخراج نموده سپس بر اساس این چاچوب تحلیلی و با آلفای قابل قبول (٨٣.)، فرضیه هایی را تعیین و در پی آزمون آن ها بـر می آید. براساس روش بکار رفته جهت آنالیز اطلاعات جمع آوری شده ،یافته ها حاکی از این است که معادله رگرسیونی در جهت تعلیل روابط متغیرها،با منطق رگرسیون با مقدار ضـریب تعیـین تعـدیل شـده ٥٤ درصـدی Adjusted R١
٥٤.= و مقدار F در سطح آلفای یک درصد مدل رگرسیونی به کمک متغیرهای مستقل نقش تبیین کننده در رفتارهـای انحرافی خفیف را دارد.
خلاصه ماشینی:
"سرمایه اجتماعی مباحث تئوریک ١- جیمز کلمن (Jamess ,Coleman ) جیمز کلمن سرمایه اجتماعی را این گونه تعریف می کند: «سـرمایه اجتمـاعی شـی واحـد نیست ، بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشـترک دارنـد: همـه آنهـا شـامل جنبه ای ازیک ساخت اجتماعی هستند، و کنش های معین افـرادی را کـه در درون سـاختار هستند تسهیل می کنند.
مک کارتی و همکاران (٢٠٠٢)بحث می کنند که دیدگاه سرمایه اجتماعی یک دیدگاه جامعی و کاملی است کـه فهـم قابـل قبـول و دقیقـی از علـل جـرم و بزهکاری ایجاد می کند و این دیدگاه (تئوری سرمایه اجتماعی )می تواند نقـش بسـزایی بـه صورتی رقابتی و تکمیلی در تئوری های جرم شناختی داشته و مورد استفاده قرار مـی گیـرد (هاگان و مک کارتی ، ١٩٩٧، مک کارتی و همکاران ، ٢٠٠٢).
کـوربین و وایتـزر (٢٠٠٣) مؤلفـه هـای کنترل اجتماعی غیر رسمی گره های اجتماعی سرمایه اجتماعی و کارایی جمعی را به عنوان فاکتورهای مهم در تبیین سطوح مختلف جرم در روابط همسـایگی در نظـر مـی گیرنـد پـر واضح است که تئوری بی سازمانی اجتماعی و تئوری سرمایه اجتمـاعی بـه عنـوان دو مفهـوم هستند که ارتباط دو سویه قوی با هم دارند.
(1991) "Self-Control as a General Theory of Crime", Journal of Quantitative Criminology 7:201-211.
Arneklev (1993) "Testing the Core Empirical Implications of Gottfredson and Hirschi's General Theory of Crime", Journal of Research in Crime and Delinquency, 30:5-29.
Hirschi & Gottfredson (1993) "Commentary: Testing the General Theory of Crime", Journal of Research in Crime and Delinquency, 30:47-54."