چکیده:
حق بر شادکامی از جمله حقوق طبیعی انسان است. از آنجا بخش مهمی از حق بر سعادت، شادکامی و کمال انسان زمانی محقق میشود که فرد از تمامیت و سلامت قوای جسمی و روحی لازم برخوردار باشد، بنابراین حقوق طبیعی هیچکس نمیتواند نادیده انگاشته یا منبع و منشأ آن معدوم شود. بیان بالا فرضیۀ اصلی نوشتار حاضر است. از این جهت مفروض ما این خواهد بود که حقوق طبیعی هر انسانی بنیان طبیعی سعادت و شادکامی او را فراهم آورده است و خلل در این حقوق از طریق تجاوز به حقوق او یا سد موقت استفاده از آن یا ایجاد آسیب دائمی به منبع تغذیۀ آن که درون آدمی به شکل قوانین طبعی، فطری و غریزی وجود دارد، منجر به لزوم جبران مضاعف میشود. در برخی شرایط چون وضعیت اخیر، دولت به نمایندگی از جامعه باید از طریق تبعیض مثبت به تدارک مادامالعمر ضرر در حقوق طبیعی قربانی بپردازد. درنظرگرفتن این امتیاز خاص برای آنان که به خاطر سعادت عمومی ایثار کردهاند از دو طریق حقوق بشر و حقوق شهروندی قابل اثبات است. این مقاله با محوریت مجاهدان و ایثارگران در جنگ ایران-عراق تدوین شده است.
Hypothesis in this research is that happiness as natural rights are always constant and fixed without being influenced by social and historical contexts. The State must guarantee collective and individual happiness and the pursuit of Happiness. When Iraq invaded Iran، the war lasted for more than 8 years. During this imposed war Iranians from all groups of society involved in sacred defense voluntarily. Iran stood up almost single-handedly to an Iraq، which enjoyed the support of a large number of Arab، Western، Eastern، and even South American countries، which makes for Iranian a history full of honor and glory. However many Iranians lost their life and health in this imposed war. We are trying to find a way which in، law can play a helpful role to recompense for lost happiness.
خلاصه ماشینی:
از مشکلات تحقیق حاضر یکـی آن اسـت که قوانین موجود برای تضمین غرامت غیرمالی بسیار کلـی بـه نگـارش درآمـده انـد و در اغلـب کشورها این قضات اند که غرامت شادی را با اسـتفادة جسـته و گریختـه از مفـاهیم ad hoc یـا بررسی مـوردی ، تعیـین مـیکننـد (١٨١٤ :١٩٩٦ ,Schwartz) (Frances &Catherine Elliott ٣٤٧-٣٤٥ :٢٠٠٥ ,Quinn).
در قضیۀ بوان علیه بلک ول غرامت شادی این طور تعریف شده است : «تاوانی برای محدودیت های ناشی از قصور یا تقصیر متهم که بر قابلیـت هـای فرد قربانی برای بهره مندشدن از خوشی و لذت فعالیت های معمول در زندگی روزمره وارد شـده و به همین ترتیب تاوانی برای ناتوان شدن قربانی در تعقیـب اسـتعدادها، علاقـه هـا، تفریحـات و سرگرمیهای مربوط به فراغت است » (٢٠٠٧ ,Schlanger &Bagenstos ).
معمولا طی روند گـزارش شـادی ، افـراد بـه درجـات مختلـف موافقت داشتن یا نداشتن خود را با یکی از این پنج عبارت ابراز مـیکننـد: «بیشـتر جنبـه هـای زندگی من به ایده آلی که در سر دارم نزدیک است »؛ «شرایط زندگی من عالی اسـت »؛ «مـن از زندگی ام راضیم »؛ «من چیزهای مهمی را که در زندگی میخواستم بـه دسـت آورده ام »؛ «اگـر من دوباره به دنیا میآمدم تقریبـا چیـزی را تغییـر نمـیدادم » ( :٢٠٠٨ ,Schkade &Krueger ١٨٣٣)، اما میتوان از همۀ این جزئیات صرف نظر کرد، به این صورت که برخی جامعـه شناسـان تلاش میکنند به سؤالی فراگیرتر به منزلۀ جایگزینی برای سؤالات جزئی در راه سنجش میـزان شادی و رفاه ذهنی دست یابند.