چکیده:
در مطالعات جامعهشناختی اخیر، بیتفاوتی اجتماعی از مهمترین مسائل جوامع جدید است و در این پژوهش به بررسی بیتفاوتی اجتماعی دانشجویان در ارتباط با امید سیاسی پرداخته میشود؛ زیرا این امید یکی از عناصر مهم هر جامعهای بهشمار میرود. در این مطالعه از نظریة انتخاب عقلانی بهعنوان چهارچوب نظری استفاده شده، روش این پژوهش نیز پیمایش است و با استفاده از ابراز پرسشنامه در میان نمونة 400 نفری از دانشجویان دانشگاه شیراز صورت گرفته که روش نمونهگیری آن طبقهای بوده است. نتایج پژوهش بیان میکند که بیتفاوتی اجتماعی 5/40 درصد از دانشجویان در سطح متوسط روبهبالا، 27 درصد بالا، 19 درصد متوسط روبهپایین و تنها 13 درصد از دانشجویان، بیتفاوتی اجتماعیشان در سطح کمی بوده است، همچنین در نتیجة آزمون همبستگی پیرسون رابطة امید سیاسی و مؤلفههای آن (اعتقاد به دریافت مطلوبی از حقوق شهروندی، اعتقاد به مشروعیت حکومت، باور به امکان مشارکت مؤثر سیاسی-اجتماعی، خوشبینی به سیاستگذاریها) با بیتفاوتی اجتماعی تأیید شد. نتایج تحلیل چندمتغیرة رگرسیونی به روش گامبهگام نیز بیانکنندة آن بود که از میان مؤلفههای امید سیاسی، اعتقاد به دریافت مطلوب حقوق شهروندی، اعتقاد به مشروعیت حکومت و خوشبینی به سیاستگذاریهای، درمجموع 15/0 درصد تغییرات بیتفاوتی اجتماعی را تبیین میکنند.
In sociological studies, social indifference is one of the main issues in modern societies. This paper is to study the relationship between social indifference and political hope among students. Because political hope is concerned as an important element of any society. In this paper, rational choice theory was used as the theoretical framework. The method of this research was survey. Using a questionnaire, a sample of 400 students from Shiraz University were studied. The sampling method was stratified. Results showed that social indifference among 40.5% of students was higher than average, 27% high, 19% lower than average, and only 13% was low. Also, the results of Pearson correlation test, it was confirmed the relationship of the political hope and its components (believing in getting optimal citizenship rights, believing in the government legitimacy, believing in the possibility of effective political-social participation, being optimistic about the policymaking) with social indifference. Results of multivariate regression analysis, employing step-by-step approach, showed that among the components of political hope, believing in getting optimal citizenship rights, believing in the government legitimacy, and being optimistic about the policymaking explain 15% of social indifference changes.
خلاصه ماشینی:
نتايج پژوهش بيان ميکند که بي تفاوتي اجتماعي ٤٠/٥ درصد از دانشجويان در سطح متوسط روبه بالا، ٢٧ درصد بالا، ١٩ درصد متوسط روبه پايين و تنها ١٣ درصد از دانشجويان ، بيتفاوتي اجتماعيشان در سطح کمي بوده است ، همچنين در نتيجۀ آزمون همبستگي پيرسون رابطۀ اميد سياسي و مؤلفه هاي آن (اعتقاد به دريافت مطلوبي از حقوق شهروندي، اعتقاد به مشروعيت حکومت ، باور به امکان مشارکت مؤثر سياسي - اجتماعي، خوش بيني به سياست گذاريها) با بيتفاوتي اجتماعي تأييد شد.
از منظر آسيب شناختي و ديدگاهي جامعه شناختي بايد گفت وجود جمعيتي بيتفاوت تهديدي جدي براي جامعه است ؛ زيرا اساس هر نظم اجتماعي را عاطفه و تفاوتمندي تشکيل ميدهد که ريشۀ آن در وابستگي و ارتباط عاطفي با جمع نهفته است (محسني تبريزي و صداقتي فرد، ١٣٩٠: ٢)؛ به عبارت ديگر فردي که به جامعه به طور عام و نظام سياسي اجتماعي به طور خاص احساس خصومت ميکند يا دلسرد و بي اعتنا ميشود ممکن است از مشارکت اجتماعي کناره گيري کند و به صف افرادي کاملا بي تفاوت بپيوندد که اين مسئله ساختار اجتماعي را با شکنندگي روبه رو ميکند (راش ١، ١٣٨١: ١-٥)؛ بنابراين ، بي تفاوتي اجتماعي که نتيجۀ افول روحيۀ جمع گرايي و رشد نوعي فردگرايي فايده گرايانه است که اختلال در انسجام و نظم اخلاقي جامعه را به دنبال خواهد داشت ؛ در اين باره حتي کساني مانند دورکيم ، در صورتي از فردگرايي جامعۀ مدرن دفاع کرده اند که در چهارچوبي اخلاقي و اجتماعي قرار بگيرد (سيدمن ٢، ١٣٨٦: ٥٥-٧٠).