چکیده:
با بهره برداری از اغتشاشات و آشوب های قومی و مذهبی در ترکستان تزار الکساندر دوم (1880-1855/م) آمال و آرزوهای ترسیمشده از دوران بنیانگذار روسیه نوین پطرکبیر (1725-1682/م) در خصوص رسیدن به راههای آزاد و تجاری اقیانوس هند را در دستورالعمل سیاست خارجی روسیه قرارداد و با تحول در ساختارهای فرهنگی و نظامی در وزارت امور خارجه و بهرهبرداری از نظریات اندیشمندان و شرقشناسان روسی، سرزمین های وسیع و گسترده ی ماوراءالنهر و ترکستان و سواحل سیحون و جیحون مورد بازخوانی مجدد و شناسایی علمی و میدانی واقع گردید. پس از تثبیت مرزهای روسیه با ایران در نواحی ارس و قفقاز، این بار توسعه و تثبیت سرزمین های موردنظر دولت روسیه در نواحی شمال شرقی ایران و افغانستان امروزی مدنظر سیاستمداران روسی در قرار نامه مرزی آخال و آمباله و منضمات آن قرار گرفت. حال سوال این است که در این دوران سلطه گری رویکرد دستگاه دیپلماسی روسیه و تمهیدات آنان در ایجاد تحولات منطقه ای و تفاهمات حاصله با بریتانیا رقیب سیاسی بزرگ آنها چه بوده است. این پژوهش بر آن است که با نگاهی به ورای مرزهای فعلی تحولات منطقه ای را بهعنوان حلقه ی مفقوده تاریخ تحولات سیاسی ایران و روسیه معرفی نموده و همچنین اقدامات دولت قاجار در ایجاد و تشدید جنگ های مذهبی و فرقه ای و قومی با اقوام ترکمن مرزهای ترکستان را بررسی و نشان دهد که با هجوم همزمان سرمایه های خارجی چگونه ایران به کشوری نیمه مستعمره با مرزهای فروپاشیده تبدیل گردید و ناکارآمدی دستگاه دیوانسالاری قاجاریه در پی منازعات (شیعه و سنی) چه پیامدهای تاسف باری را به ارمغان داشته و تجزیه اراضی وسیعی از شمال شرق ایران را تسریع نمود. جمعآوری این پژوهش بهصورت کتابخانه ای و اسنادی و داده ها با روش تحقیق تاریخی واکاوی و تبیین گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"این پـژوهش بـر آن اسـت که با نگاهی به ورای مرزهای فعلی، تحولات منطقه ای را به عنـوان حلقـه مفقـوده تـاریخ تحـولات سیاسـی ایران و روسیه معرفی نموده و همچنین اقدامات دولت قاجار در ایجاد و تشدید جنگ های مذهبی و فرقـه ای و قومی با اقوام ترکمن مرزهای ترکستان را بررسی و نشان دهد که با هجوم هم زمـان سـرمایه هـای خـارجی چگونـه ایـران بـه کشـوری نیمــه مسـتعمره بـا مرزهـای فروپاشــیده تبـدیل گردیـد و ناکارآمـدی دســتگاه دیوان سالاری قاجاریه در پی منازعات (شیعه و سنی) چه پیامدهای تأسف باری را به ارمغان داشـته و تجزیـه اراضی وسیعی از شمال شرق ایران را تسریع نمود.
جنگ سرخس و در هم شکستن قدرت محمدامین خان برای تحکیم نفوذ و قـدرت حکومت مرکزی ایران در میان ایلات ترکمن و نواحی مجاور جیحون کـه از پایتخـت دور و به مراکز فعالیت استعماری و سیاسی دولت توسعه طلـب روسـیه تـزاری نزدیـک بـود اثـر مفیدی داشت لیکن درباریان فاسد ناصرالدین شـاه نتوانسـتند و یـا نخواسـتند از آن پیـروزی استفاده کنند و دولت تزاری روس با زبردستی و مهارت کامل به وسیله سفیر خود در تهـران نظر ناصرالدین شاه را به جانب هرات متوجه ساخت و همین که قوای ایران از خراسان شمالی و مرو و بخارا برای حمله به هرات در سال ١٢٧٢ ه ق به مشـهد فراخوانـده شـدند و نـواحی جیحون و خوارزم بدون مدافع ماند، دولت تزاری اولین دسته سپاه قزاق و روس هـای سـفید را به خیوه روانه کرد و از تفرقه بزرگی که بعد از جنگ سرخس بین سران ایالات ترکمـان پیش آمده بود استفاده کرد و نفوذ نظامی خـود را در خـوارزم برقـرار سـاخت و همـین امـر مقدمه تسخیر و استعمار ترکستان غربی و از دست رفتن متصـرفات ایـران در کنـار جیحـون بود (شمیم ، ١٣٨٨: ١٧٨-١٨٠)."