چکیده:
بررسی معنا و حقیقت ظلومیت و جهولیت که طبق آیة 72 سوره احزاب باعث پذیرش امانت الهی شده است، مورد نظر این پژوهش است. در این مقاله درصدد هستیم تا با بررسی آرای ابن عربی، ملاصدرا و امام خمینی به این مهم نائل شویم. به این منظور با روش کتابخانهای- اسنادی به آثار این سه دانشمند مراجعه شده و پس از جمع آوری و تحلیل آرای آنها این نتیجه به دست آمده است که هر چند کلمات ظلوم و جهول به لحاظ ریشة لغوی معنای ذمی دارند، لیکن در عرفان ابن عربی و حکمت متعالیه مراد از امانت الهی، خلافت الهی است که تنها انسان بهخاطر دو صفت ظلومیت و جهولیت که دو صفت مدحی برای انسان شمرده میشوند، قابلیت و استعداد آن را دارد تا به این مقام نائل شود. ابن عربی با بیان دو معنای متفاوت از انسان دو تفسیر جداگانه از ظلوم و جهول بودن او ارائه میکند. از نظر ملاصدرا آنچه موجب شده است تا از میان مخلوقات الهی تنها انسان دارای چنین صفتی باشد، ضعف او در خلقت است. در این بین، امام خمینی ظلومیت و جهولیت را دو صفتی میداند که خداوند انسان را به واسطه آن، ستوده است. از نظر او ظلومیت و جهولیت یعنی تجاوز از منازل حس و تعینات و فنای در بقای خداوند.
خلاصه ماشینی:
به این منظور با روش کتابخانه ای- اسنادی به آثـار ایـن سـه دانشـمند مراجعـه شده و پس از جمع آوری و تحلیل آرای آنها این نتیجه به دست آمده است کـه هـر چند کلمات ظلوم و جهول به لحاظ ریشۀ لغوی معنای ذمی دارنـد، لـیکن در عرفـان ابن عربی و حکمت متعالیه مراد از امانت الهی، خلافـت الهـی اسـت کـه تنهـا انسـان به خاطر دو صفت ظلومیـت و جهولیـت کـه دو صـفت مـدحی بـرای انسـان شـمرده میشوند، قابلیت و استعداد آن را دارد تا به این مقام نائل شود.
ملاصدرا در جـایی دیگـر در بیـان ایـن کـه خداونـد امانت الهی را بر انسان مختار ارائه میکند، نه از روی قسر و اجبار، امانت الهی را همـان اسـتدعای ذاتی و وجودی انسان میداند که از روی ظلومیت و جهولیتی که فطری و ذاتی اوسـت ، خواسـتار آن است (ملاصدرا ١٤٢٢: ٤٠٨) دلیل این مدعا آن است که امانت در پایان باید بـه صـاحب اصـلیاش باز گردانده شود و از آن جایی که هر صفت وجودی که حق تعالی بر هر ممکنی از ممکنات و بـر هر ماهیتی از ماهیات افاضه نموده است ، بر اساس آیه «رجوع تمام عالم آفرینش به سـوی اوسـت » (شـوری: ٥٣) روزی به خود حق باز میگردد، لذا امانت همان وجـودی اسـت کـه در دسـت اوسـت (ملاصدرا ١٣٧٥: ١٤٨) و مالکیت این وجود بـرای ممکنـات «تنهـا از بـاب رنـگ آن کمـال نـوری را گرفتن و با او همسایه و هم صحبت شدن » است .
وجه اختلاف ابن عربی، ملاصدرا و امام خمینی در معنای ظلوم و جهول بودن انسان از معنـایی که برای ماهیت امانت الهی در نظر گرفته شده است ، برمیخیزد؛ کشف ماهیـت امانـت وابسـته بـه نوع نگاه و تصویری است که از انسان ارائه میشود.
اما وجـه فارق رأی ملاصدرا با ابن عربی در این است که در نظر محی الدین ، انسان به واسطۀ حمـل امانـت ، متصف به دو صفت ظلوم و جهول بودن میشود.