چکیده:
ایرانشهر، نام عام سرزمینهای ایرانزمین است که در اساطیر ایرانی و متون پهلوی، به سرزمین روشنایی و قلمرو اهورهمزدا شناخته شده است؛ همین نگرش در کتابهای جغرافیایی دورۀ اسلامی و متون ادب فارسی تکرار شده که نتیجۀ چنین نگرشی، ایرانشهر را همچون یک مرکز برای جهان کهن میانگارد که تقدّس دارد و باید از دستاندازی اهریمنان مصون ماند. از سویی دیگر، بابل تمدّنی بزرگ و اثرگذار در بینالنّهرین بود که پس از سومریان سر برآورد و بسیاری از تمدّنهای خاورمیانه و شمال آفریقا و اروپا را بویژه در باورهای نجومی متأثّر کرد. با تسخیر بابل از سوی کورش هخامنشی و افزودنش به ایران، این سرزمین، همواره بخشی از ایرانشهر بشمار میآمده که این وضعیّت در متون جغرافیایی اسلامی هم انعکاس یافته است. با توجّه به این انتساب، بابل هم باید مانند ایران سرزمینی سپند باشد، امّا در باور ایرانیان، همین بابل خاستگاه جادوان و اهریمنان و قلمروِ برای آنان انگاشته شده و پارهای از مصائب ایران نیز از آنجا خاسته و این برخلاف همۀ انگارههای خوبی است که دربارۀ ایرانشهر وجود دارد. در این جستار به شیوهای توصیفی تحلیلی گفته شده که چون بابل در غرب جغرافیای اسطورهای ایران قرار گرفته، غروبجای خورشید است. چنین وضعیتی، طبق باورهای مهرپرستی، برای سرزمینهای غربی و از جمله بابل شومی به همراه آورده است.
Iranshahr is the common name of the lands in Iran’s terrain recognized in Persian mythology and in Pahlavi texts as the land of light and the territory of Ahuramazda. This idea is repeated in geography books in the Islamic era and in Persian literary texts. The result of this view regards Iranshahr as a center for the ancient world which is sacred and should remain intact from the invasion of evil doers. On the other hand, Babylon had been an immense influential civilization in Mesopotamia rising after Summerians and had a great impact on other civilization of Middle East and North of Africa and in particular influenced Europe by its astronomical beliefs. After Cyrus’s capture of Babylon and its incorporation into Iran’s soil, it had been always regarded as part of Iranshar, a fact reflected also in geographic texts. Regarding this issue, Babel like Iran should be seen as a sacred and auspicious land, yet according to Iranian’s beliefs Babylon is assumed a place where demons and sorcerers arise and certain Iran’s miseries proceeds from this place and this is contrary to all the positive attributes given to Iranshahr. Using descriptive analytic approach in this research it is argued that since Babel is located in the west of Iran’s mythological geography where the sun sets, therefore according to cult of Mithras, its adherents believe that such strategic position had brought ominous outcome for the western lands, Babylon included.
خلاصه ماشینی:
تاریخ دریافت : ٩٦/٤/٢١ تاریخ پذیرش : ٩٦/٩/٢٦ چکیده ایران شهر، نام عام سرزمین های ایران زمین است که در اساطیر ایرانی و متون پهلوی، به سرزمین روشنایی و قلمرو اهوره مزدا شناخته شده است ؛ همین نگرش در کتاب های جغرافیایی دورۀ اسلامی و متون ادب فارسی تکرار شده که نتیجۀ چنین نگرشی، ایران شهر را هم چون یک مرکز برای جهان کهن میانگارد که تقدس دارد و باید از دست اندازی اهریمنان مصون ماند.
با توجه به این انتساب ، بابل هم باید مانند ایران سرزمینی سپند باشد، اما در باور ایرانیان ، همین بابل خاست گاه جادوان و اهریمنان و قلمرو برای آنان انگاشته شده و پاره ای از مصائب ایران نیز از آن جا خاسته و این برخلاف همۀ انگاره های خوبی است که دربارۀ ایران شهر وجود دارد.
بابل که جزو ایران شهر بوده و بنـای آن را هم به روزگار جمشید پیش دادی نسبت داده اند (شهرستان های ایران شهر، ١٣٧٩: ٤٦٧) مانند مازندران در بردارندۀ چنین تضادی است ؛ بدین معنی که از یک سو بخشی از ایران بشمار میآمده که بایستی سرزمینی سپند و مینویی باشد، اما از سویی دیگر همین سرزمین ، خاست گاه ضحاک و آغازجای ویرانی ایران هم بشمار آمده که نشان میدهد سرزمینی شوم و اهریمنی انگاشته شده است .