چکیده:
این پژوهش با هدف مقایسۀ افسردگی و اضطراب دانشآموزان ابتدایی آهستهگام، نابینا، ناشنوا و کمتوان جسمی حرکتی انجام شد. این مطالعه از نوع مطالعات علی-مقایسهای بود. جامعۀ آماری این پژوهش همۀ دانشآموزان ابتدایی آهستهگام، نابینا، ناشنوا و کمتوان جسمی حرکتی شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 96-1395 بودند. از میان آنها 26 نابینا، 34 ناشنوا، 39 کمتوان جسمی حرکتی و 40 آهستهگام با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. مادر همۀ دانشآموزان مقیاس اضطراب، افسردگی و خلق (ایسبنسن و همکاران، 2003) را دربارۀ فرزندان خود تکمیل کردند. دادهها با روشهای تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی LSD تحلیل شدند. یافتهها نشان داد میانگین افسردگی گروههای آهستهگام و کمتوان جسمی حرکتی بهطور معناداری بیشتر از گروههای نابینا و ناشنوا بود، اما بین میانگین افسردگی گروه آهستهگام با گروه کمتوان جسمی حرکتی و گروه نابینا با گروه ناشنوا تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین میانگین اضطراب گروه آهستهگام بهطور معناداری بیشتر از گروههای کمتوان جسمی حرکتی و نابینا بود، اما بین میانگین اضطراب گروههای آهستهگام و ناشنوا تفاوت معناداری وجود نداشت. میانگین اضطراب گروه کمتوان جسمی حرکتی بهطور معناداری کمتر از گروه ناشنوا بود، اما بین میانگین اضطراب گروههای کمتوان جسمی حرکتی و نابینا تفاوت معناداری وجود نداشت. علاوه بر آن بین میانگین افسردگی و اضطراب گروههای نابینا و ناشنوا تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0≥P). با توجه به نتایج دانشآموزان آهستهگام و کمتوان جسمی حرکتی در مقایسه با دانشآموزان نابینا و ناشنوا نیاز به خدمات روانشناختی بیشتری بهویژه در زمینۀ برنامههای کاهش علائم افسردگی و اضطراب دارند. بنابراین، مشاوران مدارس به معلمان درباره تفاوت دانشآموزان آگاهیهای لازم را ارائه دهند و در فرصتهای مناسب از طریق کارگاههای آموزشی اقدام به کاهش علائم افسردگی و اضطراب دانشآموزان کنند.