چکیده:
شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی (۳۲۹-۴۱۶ ه.ق) نه تنها سند احیای هویت ملی ایرانیان، که رکن مهم دوام بسط و نشر فرهنگ و هنر پربار ساکنان این سرزمین است. فردوسی بزرگ نوشتن این کتاب را تلاشی به منظور زنده کردن دوباره مردم ایران معرفی میکند. مقاله حاضر درپی پاسخ به این پرسش است که آیا حکیم طوس به تنهایی بر احیای سنتهای گذشته این مرز و بوم همت گمارده و یا سایر اقشار نظیر هنرمندان و صنعتگران این سرزمین نیز در احیا سنتها و فرهنگ پیش از اسلام ایران تلاش داشتهاند؟ فرض بر آن است که خالقان هنرها و صنایع نیز در تلاشی همسو با احیاگر زبان فارسی نسبت به تجدید حیات هنری ایران اهتمام ورزیدهاند.
در نوشتار حاضر تلاش بر آن است تا با اتکا به شواهد باستانشناسانه مورد استفاده در پژوهش، میزان مشارکت هنرمندان و صنعتگران (به ویژه سفالگران، کاشیکاران و گچبران) ایران در همسویی با حکیم طوس به منظور تجدید حیات هنری و احیای سنتهای روایی عصر ساسانیان مشخص گردد. بدین منظور، تزیینات نمونههایی از اشیا سفالین، کاشیها و گچبریهای قرون میانی اسلامی مورد مطالعه قرار گرفت. در نتیجه مشخص گردید که با وجود تاکید حاکمان عرب بر ممنوعیت شرح حال شخصیتهای اسطورهای ایران پیش از اسلام، بیشتر مردم ایران در تلاش بودهاند تا به هر نحو ممکن فرهنگ و سنتهای گذشته خویش را بر آثار و مصنوعات خویش منعکس نمایند.
خلاصه ماشینی:
بلوغ اين نقوش را ميتوان در سفال هاي مينايي سده ششم و هفتم هجري مشاهده نمود و شايد به سبب کاربرد گسترده شمايل نگاري ايراني در اين دوران است که آن را اوج سفالگري ايران محسوب ميدارند (زکي، ١٣٦٣:٢٨١).
تزيين نمونه هايي از نقره کاريهاي قرون اوليه اسلامي با صحنه بهرام گور و آزاده (شکل ١) ميتواند به عنوان پيشينه کاربرد اين صحنه در تزيين سفال ها و کاشيهاي سده هاي ششم و هفتم هجري به حساب آيد.
بدين ترتيب به نظر ميرسد تصوير فرد شترسوار، حتي از سده هاي پيشين ، به تصويري کليشه اي تبديل شده و تدوين و سامان دهي به اين نقش پيش از نگارش شاهنامه فردوسي انجام گرفته و آن گاه در هم سويي با اين شاهکار ادبي استمرار يافته است .
ر. ک بهداني، مجيد (١٣٩٠) بررسي تصوير بهرام گور درهنر ايران ازدوره ساساني تا پايان دوره قاجار، شکل ١٤ 7 بر اين نقوش از اين فرد به عنوان کاوه آهنگر١ياد شده است ، اما براي اثبات اين ادعا تنها ميتوان به يک نشانه شمايل نگارانه اشاره کرد.
با توجه به تشابه اين صحنه با يکي از سکانس هاي روايت بيژن و منيژه در ظرف گالري فرير (موصوف در بند ٢,٥)، که در آن جا نيز به چاه به صورت سازه اي آجري نشان داده شده ، ترديدي نميماند که هنرمندان کاشيکار نيز همانند سفالگران ايران در هم سويي با شاهنامه نسبت به بازآفريني رويدادهاي اسطوره اي ايران مبادرت ورزيده اند.