چکیده:
این مقاله درصدد است تا بررسی کند اولا آیا می توان گفت سیاسـت خـارجی ج.ا.ا در دورة ریاست جمهوری دکتر محمود احمـدینـژاد تقـابلی - تهـاجمی بـوده، و ثانیـا در صورت پذیرش تقابلی - تهاجمی بودن سیاست خارجی ایران در این دوره، چه عواملی بر آن تاثیرگذار بوده است . نویسندة مقاله معتقد اسـت اولا سیاسـت خـارجی ایـران از سال ١٣٨٤ به بعد هم زمـان تقـابلی - تهـاجمی و تعـاملی - فعـال بـوده اسـت ، و ثانیـا ریشه های رویکرد هم زمان تقابلی - تهاجمی و تعاملی - فعال سیاست خارجی ایران، از بدو روی کار آمدن رئیس جمهور احمدی نژاد را می توان در عوامل روان شناسانه (نظـام باور/اعتقادی دکتر احمدینژاد)، اجتماعی (خاست گاه اجتمـاعی دولـت احمـدی نـژاد)، سیاسی (رقابت های جناحی داخلی )، تاریخی (ایدئالهای انقلاب اسلامی ) و بین المللـی (شیوة رفتار کشورهای غربی با ایـران بـه ویـژه در دورة ریاسـت جمهـوری خـاتمی )، جست وجو کرد.
خلاصه ماشینی:
نويسندة مقاله معتقد اسـت اولا سياسـت خـارجي ايـران از سال ١٣٨٤ به بعد هم زمـان تقـابلي - تهـاجمي و تعـاملي - فعـال بـوده اسـت ، و ثانيـا ريشه هاي رويکرد هم زمان تقابلي - تهاجمي و تعاملي - فعال سياست خارجي ايران، از بدو روي کار آمدن رئيس جمهور احمدي نژاد را مي توان در عوامل روان شناسانه (نظـام باور/اعتقادي دکتر احمدينژاد)، اجتماعي (خاست گاه اجتمـاعي دولـت احمـدي نـژاد)، سياسي (رقابت هاي جناحي داخلي )، تاريخي (ايدئالهاي انقلاب اسلامي ) و بين المللـي (شيوة رفتار کشورهاي غربي با ايـران بـه ويـژه در دورة رياسـت جمهـوري خـاتمي )، جست وجو کرد.
نويسنده معتقد است اولا سياست خارجي ايران از سال ١٣٨٤ هم زمان تقابلي -تهاجمي و تعاملي - فعال بـوده است ، و ثانيا ريشه هاي رويکرد هم زمـان تقـابلي -تهـاجمي و تعـاملي -فعـال سياسـت خارجي ايران از بدو روي کار آمدن رئيس جمهور احمدي نـژاد را مـي تـوان در عوامـل روان شناسانه (نظام باور/اعتقادي دکتر احمدينـژاد)، اجتمـاعي (خاسـت گـاه اجتمـاعي دولت احمدنژاد)، سياسي (رقابت هاي جناحي داخلي )، تـاريخي (ايـدئالهـاي انقـلاب اسلامي ) و بين المللي (شيوة رفتار کشورهاي غربي با ايـران بـه ويـژه در دورة رياسـت جمهوري خاتمي )، جست وجو کرد.
سقوط نهـضت اصـلاحات در ايران در اوايل دهة ٢٠٠٠ ميلادي، به قدرت رسيدن احمدينژاد که معتقد بـه تقابـل بـا دنياي غرب و اسراييل است ، افزايش قيمت جهاني نفت و در نتيجه افزايش منابع مـالي دولت ايران، کاهش فشار داخلي براي ميانه روي ، سقوط دو دولـت خـصم ايـران يعنـي طالبان و صدام، و سپس گيرافتادن امريکا در عراق، از جمله مهم ترين عواملي هستند که موجب تهاجمي تـرشـدن و پرخـاشگـري سياسـت خـارجي دولـت نهـم شـده اسـت (١٢٧ ,٢٠٠٧ ,Gasiorowski).