چکیده:
غالب جمعیت کشور ما را نوجوانان و جوانان تشکیل می دهند و موفقیت این گروه بزرگ در آینده نه چندان دور، به شدت وابسته به تحصیلات رسمی و آموزشگاهی آنان دارد. همگان نیز بر این امر واقف اند که موفقیت فرزندان دغدغه جداناپذیر خانواده ها و متولیان تعلیم و تربیت هر کشوری است. قریب به اتفاق متخصصین حوزه تعلیم و تربیت، روابط حاکم بر خانواده ها را از عوامل عمده افت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می دانند. هم چنین افراد و گروه های کثیری به این مهم پرداخته اند، اما هم چنان این زخم کهنه، گاه خانواده ها را تا مرز اضمحلال پیش برده و والدین و مربیان را در مسیر خطیر خود مایوس کرده است. پژوهش حاضر با هدف رسیدن به (طبقه مرکزی) حاصل از داده ها در مورد «روابط خانوادگی تاثیرگذار بر موفقیت و شکست تحصیلی دانش آموزان» انجام گرفت. برای این منظور، 32 مشارکت کننده و 16دانش آموز سال اول متوسطه دبیرستان های شهر شهریار، با استفاده از نمونه گیری هدفمند و تئوریک تا اشباع داده ها و از طریق مصاحبه-های عمیق نیمه ساختاریافته، به روش پیشنهادی StraussوCorbin که مشتمل بر کد-گذاری (باز، محوری و انتخابی) است، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، در مجموع 98 و در نهایت 56 کد اولیه از مصاحبه با مشارکت-کنندگان بدست آمده و در مراحل بعدی تجزیه و تحلیل، طبقه ای اصلی به نام «ارتباط» بدست آمده است. انتخاب واژه «ارتباط» به عنوان طبقه مرکزی به این دلیل بود که می توانست بخش قابل توجهی از گوناگونی های بدست آمده از داده ها را تبیین نماید. یافته های حاصل از این پژوهش نشان دادند که روابط خانوادگی تاثیرگذار بر موفقیت و شکست تحصیلی دانش-آموزان، عواملی چندگانه و درهم تنیده اند، در نهایت نتایج نشان دادند، روابط اعضای خانواده با هم، رفتار مسئولانه والدین نسبت به فرزندان، روابط و تعامل زوجین با یکدیگر در توفیق و شکست تحصیلی دانش آموزان تاثیرگذار است. نتایج مختص این گروه است و تعمیم آن ها به سایر گروه ها باید با احتیاط صورت پذیرد.
خلاصه ماشینی:
برخي ديگر، حمايت خانواده (هووارت و فيشر٨ (بي تا) ترجمه ؛ به پژو و هاشمي رزيني ، ١٣٨٨ و سندرز، ٢٠٠٨؛ به نقل از ابوالحسني ، ١٣٨٩)، تعامل والدين (گلاسر٩و گلاسر (بي تا) ترجمه ؛ خوشنيت نيکو و برازنده، ١٣٨٩؛ برنشتاين و برنشتاين ١٠، ١٩٧٧ به نقل از هالفورد١١، ترجمه ؛ تبريزي و همکاران، ١٣٨٧)، اميدواري و يأس والدين (عليزاده و سجادي، ١٣٨٩؛ ليندنفيلد١٢(بي تا) ترجمه ؛ زکالوند، ١٣٨٦، درايکورس١٣ و شولتز (بي تا) ترجمه ؛ توتونچيان، ١٣٨٦)، داشتن ارتباط کلامي والدين با فرزندان (ايونز١٤(بي تا) ترجمه ؛ فرجي ، ١٣٧٩؛ مکگراو١٥(بي تا) و فونتانا، ١٣٨٤)، نظارت و کنترل بر فرزندان (شريعتمداري، ١٣٨٥؛ بيابانگرد، ١٣٨٧ و کاپلان ١٦(بي تا) ترجمه ؛ فيروزبخت ، ١٣٨٦ و دورنباخ، ريتر، ليرمن و رابرت، ١٩٨٨)، تشويق و تنبيه فرزندان (ترنبول و ترنبول (بي تا) ترجمه ؛ شريفي درآمدي، حجازي، فلاح و عضدالملکي ، ١٣٨٨؛ سانتراک،١٧ترجمه ؛ سعيدي، عراقچي و دانش فر، ١٣٨٧؛ درايکورس و شولتز١٨ (بي تا) ترجمه ؛ توتونچيان، ١٣٨٨؛ فارل و ميک، ٢٠٠٤)، انتظارات والدين (شريعتمداري، ١٣٨٥؛ ايلينگورث ١٩، ١٣٧١؛ ريم (بي تا) ترجمه ؛ آزادمنش ، ١٣٨٢)، ناامني محيط خانه (بيابانگرد، ١٣٨٧ و موسوي، ١٣٨٨)، وضعيت اقتصادي خانواده (ناتريلو و همکاران، ١٩٩٠؛ بيابانگرد، ١٣٨٧ و ترنبول (بي تا)، قواعد خانواده و ارتباط با فرزندان (گلدنبرگ و گلدنبرگ٢٠، ٢٠٠٠، ترجمه ؛ حسين شاهي - برواتي و همکاران، ١٣٨٧؛ مکگراو (بي تا)، مشارکت والدين در امورخانه و تحصيل فرزندان (ترنبول 21 (بي تا) ترجمه ؛ تبريزي و همکاران، ١٣٨٧ و ريم (بي تا)) و ارتباط والدين با آموزشگاه (برک ، ترجمه ؛ سيدمحمدي، ١٣٨٨ و بيابانگرد، ١٣٨٧) را از عوامل محيطي اثرگذار در موفقيت و شکست تحصيلي مي دانند.