چکیده:
هدف این مقاله، بررسی تکرار و تداعی در انتقادهای حافظ، سعدی، عبید زاکانی، ابن یمین و مجدالدین همگر است که به شیوه توصیفیتحلیلی انجام گرفته است. تکرار و تداعی از جمله ظرفیتهای زبانی هستند که موجب افزایش بسامد واژهها در حوزههایی خاص میشوند. تکرار میتواند لفظی یا محتوایی باشد. در انتقادهای اجتماعی، بیشترین تکرارها مربوط به بداخلاقیها و کجرفتاریهای رایج در جامعه است. نتیجه این پژوهش که از بررسی پربسامدترین واژهها در انتقادهای این پنج شاعر سبک عراقی حاصل شده است، نشان میدهد که واژههای مربوط به حوزه دینداری، بهویژه در انتقادهای حافظ و عبید زاکانی دارای بیشترین بسامد است. همچنین اشاره به فقر و مشکلات اقتصادی، در سرودههای عبید زاکانی، فراوان مشاهده میشود. ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی و استیلای دارندگان صفات ناپسند اخلاقی، مهمترین موضوعات مورد توجه مجد همگر، بیتوجهی قدرتمندان به رعیت و قشر ضعیف جامعه، اصلیترین دغدغه سعدی و حرص و طمع لئیمان بیسخاوت و نیز در رنج و عذاب بودن اهل دانش و محرومیت هنرمندان، پربسامدترین مضمون در انتقادهای ابن یمین است.
خلاصه ماشینی:
سعدي نيز سه بار واژة «مدّبر» را فقط در چهار مصراع به کار برده است ضمن اينکه بـا ساختن آرايۀ جناس ميان اين واژه و واژة «مدبر» برجستگي آن را بيشتر کرده است : مــدّبر کــه قــانون بــد مــينهــد تــو را مــيبــرد تــا بــه دوزخ دهــد مگو ملک را ايـن مـدّبر بـس اسـت مدّبر مخوانش که مـدبر کـس اسـت (سعدي، ١٣٨٤: ٢٤١) ابيا زير نيز نمونه اي از انتقادهاي ابن يمـين اسـت کـه واژة «حسـد» و مشـتقات آن يعني حسود و حاسد در آن تکرار شده است : اي دل آسوده دمي باش که بـاکي نبـود گر به روي تو حسودي به حسد مينگرد صبر کن بر حسد و حاسد و دلشاد بـزي کان بدانديش ، خود از رنج حسد جان نبرد غم خور کز حسد، آتشکده اي شـد دل او که گهي برق زنـد صـاعقه انـدر گـذرد (همگر، ١٣٧٥: ٥٥٩) ـ اشتقاق و ترکيب هم شيوه هاي ديگري هستند که بـه دليـل تکـرار حـروف در لفـظ ، نسبت به شيوه هاي ديگـر، از زيبـايي و تأکيـد و برجسـته سـازي بيشـتري برخوردارنـد و به سبب همين ويژگي خاص است که بلااستثنا همـۀ شـاعران منتقـد در انتقادهـاي خـود، دست به اشتقاق و ترکيب سازي زده اند؛ مثلاً: سعدي: کبر، تکبّر، تکبّرکنان ، مستکبران ابن يمين : هنرور، هنرپيشه ، هنرمندان ، بيهنران عبيد: ميخانه ، ميکده ، ميخوارگان مجد همگر: سگ ، سگ نژاد، سگ صفت ، سگ پرستي، سگ دلان ، سگ سيرت حافظ : صوفي، صوفيوشان ، صوفيافکن ، صوفيانه اين شيوه در سطح بالاتري مثلاً در ترکيب هاي وصفي و اضـافي نيـز مـيتوانـد مـورد بررسي قرار گيرد که اتفاقاً خيلي پرکاربردتر از ساير شـيوه هاسـت و داراي نمـود درخـور توجهي است ؛ براي مثال : مجد همگر: دشمن گمراه ، بيم دشمنان ، حسد دشمنان ، قـول دشـمنان ، کـين دشـمن ، مکر دشمن ابن يمين : حکايت کرم ، نقش کرم ، چشم کرم ، ديار کرم ، نسيم کرم ، اهل کرم عبيد زاکاني: طريق زهد، بلاي زهد، پنجۀ زهد، کوي زهد، محراب زهد، زهد ريايي حافظ : زاهد ظاهرپرست ، زاهد پاکيزه سرشت ، زاهد خلوت نشين ، زاهد خودبين ، زاهـد پشيمان ، زاهد خام ، زاهد شهر، گربۀ زاهد، خرقۀ زاهد، دل زاهد، حالت زاهد سعدي: پادشاهان گردن فراز، شاه رعيت نواز، شـاه کشورگشـاي، مملکـت پادشـاه ، دل پادشاهان ، حديث پادشاهان .