چکیده:
مقولهی عدالت و حکمرانی عادلانه از امهات فلسفهی سیاسی است که میکوشد تکاپو برای استقرار جامعهی عادلانه را در جوامع قدیمی تابهامروز بررسی کند. در اندیشهی ایرانی- اسلامی نیز این مساله اهمیت اساسی دارد. مقالهی حاضر با بهرهگیری از نظریهی هنجارگرایی و زیستجهان، این پرسش را مطرح کرده است که مولفههای شکلدهنده و مقوم حکمرانی عادلانه چیست؟ مدعای ما آن است که در صورت تلفیق و همروی ماخوذ از زیستجهان ایرانی- اسلامی، ضمن اصلاح اشکالات حکمرانی، میتوان ایدهای کاملتر از حکمرانی را ارائه داد که بر سه محور زیر استوار است: 1. ماخذ ایرانشهری حکمرانی عادلانه؛ 2. مولفههای حکمرانی شیعی دادگرانه؛ 3. مولفهی حکمرانی خدمتگزارانهی انقلاب اسلامی. این مقاله در چارچوب نظریهی "زیستجهان" و بهروش "توصیفی- تحلیلی" بهنگارش درآمده است.
خلاصه ماشینی:
مؤلفههای حکمرانی عادلانه در چارچوب نظریهی "زیستجهان" محمدتقی قزلسفلی 1 تاریخ دریافت: 1/1/1397 تاریخ تأیید: 26/6/1397 چکیده مقولهی عدالت و حکمرانی عادلانه از امهات فلسفهی سیاسی است که میکوشد تکاپو برای استقرار جامعهی عادلانه را در جوامع قدیمی تابهامروز بررسی کند.
این سخن شیوا و تاملبرانگیز امام علی(ع) که «مُلک و حکومت با کفر بر جای میماند، اما ظلم آن را برمیاندازد» دقیقاً ناظر به جایگاه محوری حکمرانی عادلانه در روابط اجتماعی آدمیان، بهویژه اجتماع جامعهی اسلامی است.
پرسش مقالهی حاضر عبارت از این است که مؤلفههای شکلدهندهی حکمرانی عادلانه در قالب زیستجهان ایرانی- اسلامی چیست و چه شاخصههایی دارد؟ درآمدی روششناختی «"نظریهی هنجاری" شامل کشف یا کاربرد اندیشههای اخلاقی در عرصهی سیاست است» (برلین، 1378: 49)».
بهنظر راقم این سطور، "زیستجهان" همانا درکهای مشترکی از خیرهای بنیادین همچون عدالت و حکمرانی دادگرانه است که بهصورت مجموعهایاز ارزشهای حاصل از تعامل ساحتهای سه گانه یا سه بُنی زیستجهاناسلامی- ایرانی بهتدریج در طول تاریخ شکل گرفته است.
نظریهی حکمرانی عادلانه در ذیل الگوی ایرانی- اسلامی اگر بتواند بازتابی از هماهنگی و وضع متناسب باشد، باید سه عامل را در خود جمع کند: عامل اول، جهانبینی است؛ این مهم، خاستگاه دینی عدالت را بازتاب میدهد.
مطابق این عبارت میتوان گفت که براساس اندیشهی امام(ره)، "تحقق عدالت" نه بهمعنای آزادی کامل فرد برای انباشت ثروت، و نه برابرانگاری محض با یکدیگر بهلحاظ برداشت از منابع جامعه است؛ بلکه برابری را در "فرصتهای موجود" مورد توجه قرار میدهد.