چکیده:
مردم نگاری شهری به مثابه ی یکی از روشهای تحقیق کیفی که برآن است که برای مطالعه ی شهر باید از رویکرد انسان گرایانه استفاده کرد زیرا این انسانها هستند که شهر را می سازند؛ در واقع مردم نگاری به مشاهده ی جهان براساس چارچوب مرجع افراد مورد بررسی می پردازد و محقق به گونهای فعال در زندگی افراد و موقعیت مورد مطالعه مشارکت میکند؛ مشاهده ی وقایع عادی و فعالیت های روزمره به گونه ای که در محیط های طبیعی رخ می دهد. افزون بر آن، وقایع غیرعادی نیز مورد مشاهده قرار می گیرد. محقق به طور مستقیم در زندگی افراد مورد مطالعه مشارکت می ورزد و شخصا فرایند زندگی اجتماعی روزمره را در محیط و میدان تحقیق تجربه میکند. تاریخچه ی مردم نگاری شهری از شهر شیکاگو آغاز می شود. تامس نخستین چهره ی برجسته و بنیانگذار مکتب شیکاگو بود که تحقیقات اجتماعی خود را در زمینه ی مشکلات شهر شیکاگو به ویژه موضوع هایی چون مهاجران، زنان، گروه های اقلیت قومی، انحرافات اجتماعی و غیره پیش از جنگ جهانی اول آغاز کرده بود. در واقع او بر آن بود که برای مبارزه با انحرافات اجتماعی و مشکلات زندگی شهری چاره ای جز شناخت دقیق سازوکارهای آنها و تحلیل این سازوکارها وجود ندارد. آنچه به نظر وی اهمیت داشت این بود که برداشت و نگرش افراد را نسبت به موقعیتی که در آن قرار گرفته اند بشناسیم تا بتوانیم جهت گیری های ذهنی آنها را در جامعه درک کنیم.
خلاصه ماشینی:
مردم نگاری شهری روشی برای واکاوی مسائل اجتماعی و فرهنگی شهرها چکیده : مردم نگاری شهری به مثابه ی یکی از روش های تحقیق کیفی که برآن است که برای مطالعه ی شهر باید از رویکرد انسان گرایانه استفاده کردزیرا این انسانها هستند که شهر را می سازند؛ در واقع مردم نگاری به مشاهده ی جهان براساس چارچوب مرجع افراد مورد بررسی می پردازد و محقق به گونه ای فعال در زندگی افراد و موقعیت مورد مطالعه مشارکت می کند؛ مشاهده ی وقایع عادی و فعالیت های روزمره به گونه ای که در محیط های طبیعی رخ می دهد.
انسان شناسی شهری و مردم نگاری هانرز انسان شناس سوئدی معتقد است که از اوایل دهه ی ١٩٦٠ توجه به شهر به منزله ی بخشی از تمدن و علاقه به مشخص کردن ویژگی های آن به صورت بین فرهنگی بود مورد توجه و مطالعه ی انسان شناسان قرار گرفت .
راهبرد و جهت گیری نظری نیز در انسان شناسی شهری متفاوت بوده است ، زیرا مردمانی که در این زمان در شهرهای کشورهای درحال توسعه مورد مطالعه قرار می گرفتند، قبلا کوچ نشین بودند و به صورت قبیله ای زندگی می کردند یا اینکه ساکن روستاها بودند و بعدا به شهرها مهاجرت نمودند، از این رو، انسان شناسان علاقه مند هستند که بدانند که افراد که از مناطق عشایر و روستایی به شهرها مهاجرت کرده و در شهرها ساکن شده اند چه تغییر و تحولاتی را در زمینه های مختلف از جمله فرهنگ از سرگذرانده اند.
Te New Language of Qualitative Method,Oxford University Press.