چکیده:
گفتمانهای هویتی روسیه با فروپاشی اتحاد شوروی، در اطراف مرزهای این کشور با منطقهای متشکل از دولتها و مرزهای سرزمینی روبهرو شدند که پیش از این در قالب یک «ما» تعریف میشدند و اکنون باید بهعنوان «آنها» باز تعریف شده و جایگاه آنها در پیوستار «خود- دیگری» روسیه مشخص میشد. این گفتمانها در بازتعریف خود، بر دامنهای از برداشتهای مختلف از تداوم «ما بودگی» در دوران پساشوروی تا «دگرپنداری» و «غیریتسازی» از منطقۀ اوراسیا تأکید کردهاند. بسته به یکسانانگاری یا دگرپنداری هویتی، منطقهگرایی اوراسیایی در کلانگفتمانهای هویتی روسیه (غربگرایی، دولتگرایی و اوراسیاگرایی) بازنماییهای متفاوتی پیدا کرده و در نتیجه ترجیحات روسیه در این فرایند با چرخشهای فروگذارانه و تأکیدگذارانه همراه شده است. این پژوهش در راستای علتیابی افتوخیزهای مشارکت روسیه در منطقهگرایی اوراسیایی، با کاربست نظریۀ «منطقهگرایی سازهانگارانه انتقادی»، بر این فرض تأکید دارد که «مناظرههای هویتی در گفتمانهای سیاست خارجی روسیه، علت چرخشهای فروگذارانه و تأکیدگذارانۀ این کشور در ترجیح مشارکت در منطقهگرایی اوراسیایی بوده است».
Russian identity discourses، after the collapse of the Soviet Union، have faced a region consisted of states and territorial boundaries around the border of Russia that were previously defined in the form of a "we"، and now those states must be redefined as "they" and their place would have also been determined in the Russian continuum of "other- self" .These discourses in the self-redefinition have emphasized on a range of different perceptions، from the continuation of "unity in the form of we" in the post-Soviet era to "Otherness" and "alienation" in the Eurasian region. Depending on the identical consideration or different consideration of identity، Eurasian regionalism have different representations in Russian macro-discourses of identity (westernism، statism and Eurasianism ) and thus the preferences of Russia in this process is accompanied with neglectful and emphatic turnings .This Research is trying to find the reasons for volatilities of Russian participation in the Eurasian regionalism، by applying the theory of " critical constructivist regionalism"، while emphasizing on the assumption that "identity debates in Russian foreign policy discourses has been the reason for neglectful and emphatic turnings in the preference of participation in the Eurasian regionalism .
خلاصه ماشینی:
بسته به یکسان انگاری یا دگرپنداری هویت ،ی منطقه گرایی اوراسیایی در کلان گفتمان های هویتی روسیه (غرب گرایی، دولت گرایی و اوراسیاگرایی) بازنماییهای متفاوتی پیدا کرده و در نتیجه ترجیحات روسیه در این فرایند با چرخش های فروگذارانه وتأکیدگذارانه همراه شده است .
هرچند، چگونگی ارتباط با غرب بیشترین سهم را در فرایند تاریخی ساخت متقابل هویت - سیاست خارجی روسیه به خود اختصاص داده است ، با فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال دولت های منطقۀ اوراسیا به نظر میرسد، این منطقه اهمیتی همپای غرب در فرایند هویت یابی روسیه پیدا کرده است .
این مناظره در مورد روسیه پس از فروپاشی شوروی ، به تأیید بسیاری از پژوهشگران حداقل میان سه کلان گفتمان هویتی غرب گرایی ، دولت گرایی و اوراسیاگرایی در گرفته و چارچوب ساخت یابی متقابل هویت و منافع روسیه در منطقه گرایی اوراسیایی را فراهم آورد :٢٠١٥ ,Aslam Moldashev ;١٩٠ :٢٠١١ ,March ; ٢٢٥ :٢٠٠٥ ,Hopf ( .
عدم ترجیح منطقه گرایی اوراسیایی و در نتیجه بیبرنامگی غرب گراها در برخورد با مسائل امنیتی و منازعات داخلی منطقۀ اوراسیا: در این زمینه انتقاد گفتمان های هویتی رقیب از عملکرد منفعلانۀ غرب گراها در منطقۀ اوراسیا، به حدی بود که حتی یلتسین رئیس جمهور غرب گرای روسیه نیز مجبور شد با آنها همراهی کند.
به طور مشخص در زمینۀ منطقه گرایی اوراسیایی، با استناد به نظر پیش گفتۀ آدلر، میتوان استدلال کرد که روسیه در دوران پوتین و مدودوف ، باور به این داشته است که سازمان های منطقه ای اوراسیایی میتوانند با فراهم ساختن منابع مادی و نمادین ، به ساخت هویت و منافع این کشور کمک کنند.