چکیده:
پرسش از زندگی و حیات پیشینهای به درازای تاریخ بشر دارد و مسئلهای است که در تطور تاریخ اندیشه، چهرههای گوناگونی به خود گرفتهاست. امروزه این پرسش با جدیت بیشتری پیگیری میشود تا بدانجا که حتی در محافل دانشگاهی به شکل گرایشی از فلسفة دین درآمدهاست. همچنین، در میان نحلههای فلسفی گوناگون معاصر، فیلسوفان تحلیلی و زبانی با دقت و ژرفکاوی ویژهای ساختار گوناگون گزارههای زبان را تحلیل کردهاند که تا حدودی در نگرشهای رسالة منطقی ـ فلسفی ویتگنشتاین ریشه دارد. بنابراین، تحلیل ساختار منطقی پرسش از معنای زندگی و درستی یا نادرستی طرح آن در اندیشة ویتگنشتاین جذاب و نوین است؛ زیرا از یک سو، در اندیشة دوپارة وی، گزارههای برخی از علوم، مانند اخلاق، فلسفه، هنر، دین و متافیزیک به دلیل همسو نبودن با معیارهای منطقی زبان، مهمل و بیمعنا هستند و از سوی دیگر، باورهای ایمانی و عملگرایانة وی، جلوهای متفاوت به برداشتها از زندگی و حیات انسان دادهاست. از این رو، تلاش ما این است که در مقالة حاضر، تناقض موجود در اندیشة ویتگنشتاین را در تناسب با پرسش مهم معنای زندگی بسنجیم و پاسخ احتمالی او را نقد و بررسی کنیم
خلاصه ماشینی:
بنابراین، تحلیل ساختار منطقی پرسش از معنای زندگی و درستی یا نادرستی طرح آن در اندیشة ویتگنشتاین جذاب و نوین است؛ زیرا از یک سو، در اندیشة دوپارة وی، گزارههای برخی از علوم، مانند اخلاق، فلسفه، هنر، دین و متافیزیک به دلیل همسو نبودن با معیارهای منطقی زبان، مهمل و بیمعنا هستند و از سوی دیگر، باورهای ایمانی و عملگرایانة وی، جلوهای متفاوت به برداشتها از زندگی و حیات انسان دادهاست.
به همین دلیل، به دو پرسش مشخص و کلی که از دغدغههای نگارنده در این زمینه است، بسنده میکنیم و پاسخ احتمالی ویتگنشتاین دربارة آنها را پیجویی میکنیم: 1ـ آیا پرسش از معنای زندگی، با توجه به معیارهای منطقی، پرسشی درست است؟ 2ـ در صورت درست بودن یا نبودن این پرسش، نحوة برخورد یا پاسخگویی احتمالی ویتگنشتاین با آن چگونه است؟ چنانکه میدانیم، ویتگنشتاین یک فرد ایمانباور است که سویههای منطقی و زبانی اندیشة او، چهرهای متناقض به تفکرش بخشیدهاست؛ یعنی از یک طرف، بر قوانین خشک و منظم منطقی تأکید دارد که پیامد و حاصل آن، نگارش کتاب وزین رسالة منطقیـ فلسفی است و پوزیتیویستهای منطقی آن را چراغ راه خود میدانند و از سوی دیگر، نگاهی ویژه به مسائل بنیادین فلسفی و ایمانی دارد که چهرة زندگی نظری و عملی او را دگرگون کردهاست و نمود آن را در کتابهای پژوهشهای فلسفی و دربارة یقین میتوان دید.
بنابراین، در ویتگنشتاین متأخر، درک قواعد جایگاه مهمی را به خود اختصاص میدهد و امور نشاندادنی در پی این اصل تغییر میکند و برای وی داخل در بازیهای زبانی قرار میگیرد: نشان دادن، یک بازی زبانی است که در آن به چیزی ارجاع میدهیم (ر.