چکیده:
دازاین بنا بر تلقی رایج، عنوان فلسفی هایدگر است بر مفهوم کلی انسان؛ یعنی انسان من حیث هو انسان. ولی بررسی دقیقتر آثار وی در سالهای نزدیک به وجود و زمان نشان میدهد که او در حقیقت، نوع خاصی از انسان را در نظر دارد. از این رو، هایدگر از راههای مختلفی میکوشد تعینات و تشخصات وجودی دازاین را روشن کند. یکی از راههای او، بررسی تشخصی است که دازاین از مابعدالطبیعه میگیرد. دازاین پیوند مستحکمی با مابعدالطبیعه دارد که هایدگر در آثار آن سالهای خود، بهتفصیل بدان میپردازد. او حتی قائل به اینهمانی دازاین و مابعدالطبیعه میشود. بدین اعتبار، دازاین وقتی حقیقتا دازاین است که متعرّض مابعدالطبیعه و «پرسش راهنمای» آن، یعنی پرسش از موجود من حیث هو موجود شود. از سوی دیگر، او مابعدالطبیعه را پدیداری کاملا انضمامی و تاریخی میداند که صرفا در غرب و نه نزد هیچ ملت و فرهنگ دیگری تحقق یافتهاست. در نتیجه، چون دازاین وجودا متعین به مابعدالطبیعة غربی و تاریخ آن است، پس هر انسانی هم نمیتواند باشد. اینکه هایدگر با دازاین در حقیقت، انسان اروپایی را در نظر دارد، مهمترین نتیجهای است که پژوهش حاضر میگیرد
خلاصه ماشینی:
هایدگر، مابعدالطبیعه، دازاین، دازاین امروز ما، پرسش از انسان، انسان امروز اروپایی مقدمه کاربردهای گوناگون اصطلاح دازاین در آثار نخستین سالهای پس از انتشار وجود و زمان را که نگاهکنیم، بیدرنگ پی به تفاوت آنها با مباحثی میبریم که هایدگر در این اثر دورانسازش دربارة آن میگوید.
از این میان، نوشتة حاضر خود را به تعین دازاین با مابعدالطبیعه محدود مینماید؛ یعنی به تحقیق دربارة تعین دازاین از طریق مابعدالطبیعه یا «تعین و تشخص مابعدالطبیعی دازاین»9 میپردازد که بهویژه در آثار نخستین سالهای پس از انتشار وجود و زمان به طور گستردهای آمدهاست.
در اینجا فقط به ذکر چند نمونه اکتفا میکنیم: در همین درسگفتار مفاهیم بنیادین مابعدالطبیعه که بدان ارجاع دادیم، هایدگر نشان میدهدکه چگونه حال اصلی ملال، سرانجام دازاین را وامیدارد پرسش راهنمای مابعدالطبیعه، یعنی پرسش از موجود من حیث هو به طور کلی را بر عهده بگیرد.
2. درهمتنیدگی دو مسئلة انسان و مابعدالطبیعه در دهههای بعد داستان درهمتنیدگی دازاین و مابعدالطبیعه طول و تفصیل بسیار دارد و در آثار دو- سه دهة آخر راه فکری هایدگر نیز ادامه مییابد، با این تفاوت که او بهجای اصطلاح دازاین، لفظ عامتر انسان را مینشاند، یعنی بعدها آن تعلق و درهمتنیدگی را که گفتیم، میان انسان و مابعدالطبیعه برقرار میکند.
از سوی دیگر، چون هایدگر در این درسگفتار به تاریخ نیز عمیقا نظر دارد، تأویل، شرح و بسطی را که در مقام تأویل در خویشتن دازاین میافتد، در عین حال، به صورت تاریخی میبیند، ولی با روش خاصی که دارد.
Zur erneuten Auslegung von Schelling: Philosophische Untersuchungen über das Wesen der menschlichen Freiheit und die damit zusammenhängenden Gegenstände (1809) 34.