چکیده:
مقاله حاضر به تحلیل نقش ویژگیهای شخصیتی زن در سلوک عرفانی او میپردازد. در نگاه عرفانی، ویژگیهای زنانه سبب تجلی آشکارتر اسماء جمال الهی و ویژگیهای مردانه سبب ظهور بیشتر اسماء جلال الهی میگردد. بر این اساس میتوان پرسید که آیا این تفاوت در تجلیات، میتواند تأثیری در سلوک عرفانی زن و مرد داشته باشد و آیا میتوان نگاه فراجنسیتی عرفا را درباره تفاوت استعداد سالکان، به مسائل جنسیتی نیز تعمیم داد. پژوهش حاضر، با تلفیق مباحث عرفانی و دستاوردهای روانشناختی به ترسیم ارتباط ویژگیهای شخصیتی زنانه با هفت منزل عرفانی میپردازد. چنین رویکردی در تحلیل مباحث سلوکی، دستاوردی جدید و دارای اهمیتی ویژه، هم در مباحث حوزه زنان و هم در مباحث عرفانی، است. در این بررسی روشن میشود که نقش ویژگیهای زنانه در سلوک عرفانی وی گاه نقشی یاریگر و گاه بازدارنده است؛ به نحوی که سالک میتواند با آگاهی از نحوه تأثیرگذاری این ویژگیها تدبیری عمیقتر برای چگونگی سلوک خود رقم زند.
This paper analyzes the role of personality traits of women in their mystical journey.Mystically speaking, female traits cause brighter manifestation of divine beautiful names whereas male traits cause greater manifestation of divine majesty names. Accordingly we may ask whether this differentiation in manifestations could effect men and women's mystical journey and if the transgender view of the mystics about the differentiation in seeker's talents may extend to gender issues. By combining mystical issues and psychological achievements, this study draws the relationship between personality traits of women and seven spiritual stages. Such an approach in analyzing issues related to mystical journey is a novel achievement and has special importance, both in the field of women's issues and the mystical topics. In this study, it becomes clear that the role of female characteristics in her mystical spiritual wayfaring are sometimes helpful and sometimes play a deterrent role; so that the seeker, by knowing how these traits are influencial, can measure a deeper plan for the quality of her spiritual wayfaring.
خلاصه ماشینی:
(بقلی شیرازی، 2008م: 41) بنابراین خداوند سرمایه اولیه «عشق» و «محبت» را به صورت یک استعداد عاطفی در اختیار نوع بشر، أعم از زن و مرد، قرار داده است؛ اما به دلایل ذیل، جنس زن سهم بیشتری از این موهبت الهی دریافت کرده است: الف- با توجه این که محبت از اسماء جمالی خداوند، و زن نیز مظهر تجلی اسماء جمال الهی است، توانایی او در ظهور آثار اسماء جمالیای چون محبت، لطافت، عطوفت و مهربانی بیشتر است.
در این مقام زن باید بتواند تعادل مناسبی بین علائق و عواطف خود به وجود آورد و عشق به خداوند را در صدر قلب خود قرار داده و به عشق و علاقه و تعلق خاطرش به فرزند صبغه الهی دهد تا این محبت گام او را در مسیر سلوک سست نگرداند و آمادگی هر گونه آزمونی را در رابطه با فرزند داشته باشد.
در این بررسی مشخص شد احتمال تأثیر گذاری عنصر جنسیت در چند محور ذیل قابل تأمل است: - تفاوت در استعدادها: ظهور بیشتر اسماء جمال در زنان به سیر و سلوک آنان رنگ محبت بیشتری میدهد و این احتمال وجود دارد که رنگ جذبهی ابتدایی در سلوک آنان بیشتر باشد؛ اما بیثباتی فکر و حال زن که اغلب در نتیجه غلبه احساسات بر تعقل در او روی میدهد، ثبات قدم او را در مسیر سلوک کاهش دهد در حالی که تجلی بیشتر اسماء جلال در مردان و غلبه تعقل بر احساسات در وجود آنان سبب میشود تا همت بیشتری در پیمودن مسیر سلوک از خود نشان دهند و با قدمهای استوارتری در این مسیر حرکت کنند.