چکیده:
یکى از واقعیات هستى که هیچ شک و تردیدى در آن نیست، «خوارق عادت» است. به دلیل آنکه تحقق امور خارقالعاده با تحقّق امور عادى فرق دارد، با پیشفرضهاى عرفى و عادى، قابل تصور و تحقق نیستند. از اینرو، دیگران از آوردن مثل آن ناتوانند. خوارق عادت مشتمل بر غایتى هستند، ولى از آن روى که در نوع غایت و مشروعیت (به معناى الهى بودن) و عدم مشروعیت با هم مختلفند، شناخت این امور، امرى لازم و ضرورى به نظر مىرسد.
بنابراین در مواجهه با این گونهمسایل در کتب و تذکرههای عرفانی باید با احتیاط و تامل رفتار کرد. این مقاله به روش توصیفی به بررسی و تجزیه و تحلیل این موضوع در کتب عرفانی تا قرن هشتم هجری میپردازد.
خلاصه ماشینی:
(مصاحب ، ١٣٨٠: ٢١٨٧) تفاوت معجزه با کرامت کرامت و معجزه ، هر دو از کارهای خارق العاده اند اما برای آن کـه از هـم متمـایز باشـند و فرقی باشد میان ولی و نبی، از همان آغاز در کتب صوفیه ، بحث های زیادی در این بـاره شـده که بیش تر آن ها تکرار سخنان مؤلف کتاب «اللمع » است .
(کلابـاذی ، ١٣٧١: ٧٢) ابوالقاسـم قشـیری و هجـویری هـم ، سخن گفتن سگ اصحاب کهف ، آوردن آصف ، تخت بلقـیس را در یـک چشـم بـه هـم زدن ، رطب دادن نخل خشکیده و حاضر بودن میوة تابستانی و زمستانی در غیر وقت آن برای مـریم را از جمله کرامات می دانند: (قشیری : ٦٣٤ و هجـویری : ٢٩٠- ٢٩٢) و هجـویری پـس از بـر شمردن موارد مذکور می گوید: «این جمله افعال ناقض عادت است و معلوم است کـه معجـزه نیست باید که کرامت بود و روا بود که پدید آمدن طعامی بود از جایگاهی نـابیوس و روا بـود که اشراف بود در اندیشه های خلایق و مانند این .
(شیمل ، ١٣٧٤: ٣٤٦) نظر شفیعی کدکنی درباره کرامت شفیعی کدکنی که از ادبا و عرفان پژوهان بنام معاصـر مـی باشـد، در خصـوص کرامـت در مقدمه کتاب اسرار التوحید که به تصحیح ایشـان بـه چـاپ رسـیده اسـت ، معتقـد اسـت کـه : «کرامت ، رفتار خارق العاده ای است که از اولیا، سر می زند و اگر این کار در مورد پیامبران باشد معجزه خوانده می شود.