چکیده:
حقیقت انسان به لحاظ ادراک و آگاهی دریایی عمیق و ژرف است که انسان بالقوه توانایی دستیابی به دیگر سطوح آگاهی و ادراک را دارد و چگونگی بازتاب و بحث در آن از جایگاه گسترده و وسیعی در میان تعابیر و مفاهیم گوناگون قرآنی، و به ویژه در زمینه ادبیات عرفان اسلامی برخوردار است. در برخی از شواهدی از آثار ادیبان و سالکان، واژگانی چون: «سبع هشتم» دیده میشود که تاکنون چگونگی معنای اصطلاحی و مفهومی آن محل بحث و اختلاف بوده است. ازطرف دیگر، بررسی این مدخل، بهعنوان یک اصطلاح عرفانی و ادبی مورد توجّه و تحقیق فرهنگ نامههای اصطلاحی و عرفانی نبودهاست. هدف از این تحقیق، آن است که با مطالعه نمونه موردی در معنای لغوی، و بهویژه اصطلاحی و مفهومی مدخل «سبع هشتم» و نیز اثبات و تحلیل چگونگی جایگاه آن در زمینه ادبیات عرفانی، بتواند بهنوعی اهمّیت توجّه و ذکر این مدخل را در فرهنگ نامهها و لغت نامهها، بهویژه در زمینه اصطلاحات عرفانی معاصر متذکّر شود.
The human’s fact resembles a deep sea, and human is potentially capable of attaining other levels of understanding; it includes the different Quranic interpretations especially in the Islamic mystical literature. It is also visible in Eighth Chapter; there is a different term, literary terms; there is no mystical, term in an encyclopedia. The goal of the study is to find out examples, terms, and concepts about the “eighth chapter” in order to prove its position in the mystical, literary field. Therefore, it is necessary to refer to the encyclopedia of mystical terms. On the other hand, the study of concepts and terms can connect the science of “word” with other sciences, especially “mystical literature”. This study is to examine the concept of “eighth chapter” to differentiate the various ideas. Actually, the reference is one of “heartly reflection” in the Quranic, mystical field, Besides, there are other types of interpretations including “Anfosi interpretations”, “self-perception interpretation” or “self-interpretations”; hence there are two aspects in the study as follows:
Evidences on the “Eighth chapter” meaning to differentiate the various ideas; the analysis to define the concept and term of the “Eighth chapter” in mystical literature and Quranic concepts
خلاصه ماشینی:
». (همـان : ج ١، ص ٢٥٠) - بـا توجـه بـه سـخن ابوسعيد ابوالخير، «عطار نيشابوري » نيز چنين گفته است : «ســالک آمــد پــيش حيــوان دردنــاک نــه اميــد امــن و نــه بــيم هــلاک طالــب «اوحــي »شــده دل پــر شــعاع «سبع هشتم »، باز مـي جسـت از سـباع » (عطار، ١٣٨٦: ص ٢٣٤) «سعدي » در گلستان ، دراين باره چنين مي گويد: «اگر خود هفت سبع از بـر بخـواني چـــو آشـــفتي ا، ب ، ت نـــداني » (سعدي، ١٣٨٣: ص ١٣١) در جاي ديگر، شيخ «ابوسعيد» درباره اين مفهوم از معناي «سبع هشتم » چنين مي گويد: «مرا تو راحت جاني معاينه نـه خبـر کـرا معاينـه باشـد خبـر چـه سـود» (منور، ١٣٨٥: ج ١، ص ٢٥) در بيت فوق ، در اصل منظور از «خبر»: آگاه شدن از چيـزي و بـه عبـارت ديگـر، آگـاهي و ادراک فرد سالک بوده است و مقصود از «معاينه »: به عينه ديدن ، بـا چشـم خـود ديـدن ، ديـدن مستقيم ، و دراينجا منظور از اين گونه ديدن ، «تعقل قلبي » يا «تأويل ادراک خـود» اسـت کـه در ادامه براي روشن ترشدن مفهوم معناي اصطلاحي مدخل «سبع هشتم » بيش تر بدان مي پردازييم .
». (همان ) بـدين ترتيب ، به دليل گوناگوني نظرات مختلف درباره مفهوم مدخل «سبع هشتم »، اين گونـه بـه نظـر مي رسد که معناي آن ، و يا به عبارت ديگر: «هفت يک هشـتمي » درنظـر گـرفتن ، قبـل از آنکـه بتواند صرفا يک تعبير ادبي و طنزآميز باشد و يا اينکه مفهـوم آن بـر حـالات مختلـف عارفـان مطرح گردد و نيز به گونه اي تصور شود که در تعريف معناي مفهوم آن ، چنين مشتبه مـي گـردد که معناي آن ، منوط به نوعي از تقسيمات ظاهر قرآني است .