چکیده:
هدف اصلی در نوشتار حاضر ارائه یک الگوی مفهومی بهمنظور جهتدهی و ساماندهی بذر پیشنهاد میباشد که طبیعتا
پیادهسازی و جاریسازی این الگو میتواند منجر به بهبود عملکرد نظام پیشنهادها گردد. نگارندگان با حضور در بسیاری از
شرکتهای ایرانی» مشاهده تمودهاند که اکثر دبیرخانههای نظام همیاری و مشارکت» جهت ارائه بذر پیشنهاد صرفا از یک الگوی ذهنی
مبتنی بر حدس و گمان تبعیت مینمایند که این مهم نمیتواند در شکلگیری و بروز خلاقیت کارکنان نقش بارزی داشته باشد و
شایسته است جهت تبیین و ترویج بذر پیشنهاد از یک رویکرد نظاممند و علمی تبعیت گردد. به عبارتی دیگرء منشاء اصلی شکلگیری
بذر پیشنهاد باید مسائل فراروی شرکت بوده و مسالهمدار باشد. در همین راستاء نگارندگان در تبیین و ارائه الگوی حاضر تلاش نمودهاند
تا ذینفعان کلیدی و ابزارهای اصلی فراروی شکلگیری بذر پیشنهاد را مورد شناسایی قرار دهتد و معتقدند با ارائه الگوی حاضر میتوان
در شکلدهی بذر پیشنهاد با رویکرد مسالهمدار اقدام نموده و از فرآیند ذهنی پرهیز و به یک رویکرد نظاممند و مسالهمدار متکی شد.