چکیده:
هدف: هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر تعدیلکنندگی عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین سیاست تقسیم سود نقدی و ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. پس از بررسی ارتباطات مشخص شد، پرداخت سود سهام، زمینه کاهش سقوط قیمت سهام را فراهم میکند. انتظار میرود در شرایط وجود عدم تقارن اطلاعاتی، ارتباط تقسیم سود و سقوط قیمت سهام دچار تغییراتی شوند.
روش: بهمنظور اجرای این پژوهش، 155 شرکت در دوره زمانی 1388 تا 1394 برای نمونه انتخاب شدند. اطلاعات لازم برای پردازش فرضیهها، از نرمافزار رهآورد نوین و بررسی صورتهای مالی شرکتها با مراجعه به سایت رسمی بورس اوراق بهادار تهران بهدست آمد و فرضیهها با استفاده از مدل رگرسیون خطی چند متغیره، رویکرد دادههای ترکیبی و روش حداقل مربعات، آزمون شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد ارتباطی معناداری بین سیاست تقسیم سود و ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکتها برقرار است و از طرفی، عدم تقارن اطلاعاتی نمیتواند این ارتباط را تحت تأثیر قرار دهد.
نتیجهگیری: پرداخت سود سهام موجب کاهش جریان وجه نقد آزاد شده و به تأمین مالی خارجی منجر میشود. جذب جریانهای نقد خارجی، نظارت تأمینکنندگان خارجی بر عملکرد مدیران و شرکت را به همراه دارد و موجب کاهش خطر سقوط قیمت سهام میشود. با وجود ارتباطات معنادار بین عدم تقارن اطلاعاتی با هر یک از متغیرها، فرض عدم تقارن اطلاعاتی بهعنوان متغیر تعدیلکننده در این رابطه تأیید نشد.
Objective
The purpose of this paper is to investigate the information asymmetry’s moderating effect on the Relationship between Dividend Payments and Future Stock Price Crash Risk of Firms Listed on the Tehran Stock Exchange (TSE). By evaluating the relationships, we tried to find out that whether the cash dividing payment will culminate in decreasing the crash risk of stock price or not. It is expected that in the absence of information asymmetry, the relation between divided payment and crash risk of stock price will change.
Methods
In this regard, 155 companies were selected for the period of 2010 to 2014. The data from “Rahavard Novin” software, besides that, the financial statements data of the firms are based on TSE official website, the multivariate linear regression model and least squares method and panel data approach has been used to test research hypotheses.
Results
The results of evaluations demonstrate a significant correlation between the cash dividend payment and the crash risk of future stock price of firms. However, asymmetry of information can not affect this correlation.
Conclusion
Dividend payouts results in both decreasing free cash flow and external financing providing. Absorbing external cash flow results in monitoring of external suppliers on the performance of managers and firms and decline the crash risk of stock price. While there are significant correlations between asymmetry of information and each of the variables, the hypothesis of asymmetry of information as a Moderating variable (criterion) of this relation, was not confirmed.
خلاصه ماشینی:
بررسی اثر تعدیل کنندگی عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین سیاست تقسیم سود نقدی و ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران قدرت الله طالب نیا دانشیار، گروه حسابداری ، دانشگاه آزاد اسلامی ، علوم و تحقیقات تهران ، تهران ، ایران .
com چکیده هدف : هدف از اجرای این پژوهش ، بررسی اثر تعدیل کنندگی عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین سیاست تقسیم سود نقدی و ریسـک سقوط آتی قیمت سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است .
بررسی اثر تعدیل کنندگی عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین سیاست تقسـیم سـود نقدی و ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهـران .
Bradshaw, Hutton, Marcus, & Tehranian با توجه به مطالب بیان شده ، در این پژوهش بررسی شده است که آیا بین سیاسـت تقسـیم سـود نقـدی و ریسـک سقوط آتی قیمت سهام شرکت ها با استفاده از چولگی منفی بازده سهام ، سـیگمای حـداکثری و نوسـان پـایین بـه بـالا، سازوکار اثرگذاری وجود دارد و آیا عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین سیاست تقسیم سود نقـدی و ریسـک سـقوط آتـی قیمت سهام شرکت ها با استفاده از چولگی منفی بازده سهام ، سیگمای حداکثری و نوسان پایین به بالا، اثر تعدیل کنندگی ایفا می کند یا خیر.
Effect Financial reporting frequency on Future Stock Price Crash Risk of Firms Listed on Tehran Stock Exchange.
Accounting conservatism and stock price crash risk: firm-level evidence.