چکیده:
منطقالطیر عطار شاهکاری بینظیر در ادبیات عرفانی است که با طرح اساسیترین موضوعات هستیشناسانه، بشر را به تأمل فرامیخواند.این پژوهش بینارشتهای بر آن است تا با تحلیل سفر در جهانهای موازی در منطقالطیر براساس اصولی که در فیزیک کوانتوم مطرح است، به طرحی عقلانی برای پاسخ به پارادوکسهای موجود در این اثر دست یابد؛ زیرا در مکانیک کوانتوم، بهفعلیترسیدن همۀ احتمالات و پارادوکسها امکانپذیر است. مطابق نتایج، عطار با طرح چنین داستانی، در جستوجوی همزاد دقیقی از خود (سیمرغ) در جهانی دیگر است. با توجه به تناقض موجود در سفر در زمان، قسمت آغازین سفر براساس فرضیۀ «تاریخهای سازگار» و قسمت پایانی سفر براساس «تاریخهای تناوبی» قابلتحلیل است. آیینه نماد «کرمچالهها» (سکوی پرتاب به جهان موازی) و «کوه قاف» مانند «افق رویداد»، گذرگاهی برای ورود به ابعاد دیگر هستی در مرز میان این جهان و جهان موازی است. علاوهبراین، میان آنها از لحاظ ساختاری جناس قلب نیز وجود دارد و نورالنور نیز میتواند عامل پرتاب به جهان موازی محسوب شود. عطار بر آن است تا با رسیدن به تمامیت و یکپارچگی به حقیقت هستی برسد. انیشتین نیز قصد دارد با نظریۀ یکپارچگی، ذهن خدا را بخواند. اما هم عطار و هم فیزیکدانان معتقدند با دانش موجود نمیتوان وارد جهانهای موازی شد.
خلاصه ماشینی:
ایـن پـژوهش بینارشته ای بر آن است تـا بـا تحلیـل سـفر در جهـان هـای مـوازی در منطـق الطیـر براساس اصولی که در فیزیک کوانتـوم مطـرح اسـت ، بـه طرحـی عقلانـی بـرای پاسخ به پارادوکس های موجود در این اثر دست یابد؛ زیرا در مکانیک کوانتوم ، به فعلیت رسیدن همۀ احتمالات و پارادوکس ها امکـان پـذیر اسـت .
در این پژوهش بینارشته ای ، ارتباط میان سفر در منطق الطیر را به عنوان یک اثر سوررئالیسـتی با مفهوم «سفر در زمان یا سفر در جهان های موازی » در فیزیک بررسی و تحلیل می شود و براساس اصولی که در فیزیک کوانتوم مطرح است ، مانند بحث احتمالات ، عـدم قطعیـت ، تـابع مـوجی و...
کوبله سـت ایـن بحـر را عـالم بـدان ذره ای هم کوبله ست این هـم بـدان گــر نمانــد عــالم و یــک ذره هــم کی شود یک کوبله زیـن بحـر کـم (عطار، ١٣٨٩ ب : ١٥٢-١٥٣) از یک طرف ، فیزیک دانـان معتقدنـد کـه «کـل جهـان مـا مـی توانـد نتیجـۀ فرعـی تـورم یـک تک حباب بوده که پس از تورم ، کل جهان را پر کرده است » (کاکو، ١٣٩٥: ١٢٠).