چکیده:
کتمان ممدوح و مذموم در اخلاق اسلامی جایگاهی ویژه دارد. در سبک زندگی اسلامی، کتمانکردن از گنجهای ایمان و نیکی و از گنجینههای بهشت معرفیشده است. البته گاهی کتمان، ناپسند و موجب عذاب است. امروز با توجه به گستردگی و تنوع روابط و پردازش اطلاعات، این مسئله جایگاه ویژهای یافته است. کتمان، فینفسه، حکم اخلاقی ندارد و به اعتبار مکتوم، ممدوح و مذموم (خوب و بد) است و کاتم (کتمانکننده) به اعتبار آن، ازنظر اخلاقی، ارزشگذاری میشود. پژوهش حاضر کوشش دارد مصداقهای هریک (کتمان ممدوح و مذموم) را واکاوی و با دستهبندی منظم ارائه کند. کتمان ممدوح و مذموم یا درباره خود است یا درباره دیگران که هریک اقسامی دارد. کتمان اسرار درباره عموم مسلمانان و اسرار گروه و سازمان، در گونه کتمان ممدوح قرار میگیرد. روش تحقیق، استنباطی ـ تحلیلی و حاصل جمعآوری دادهها، آیات، روایات و آثار اخلاقی است.
پژوهش حاضر خواننده را با شماری از معیارها، مسائل، موارد مستثنی و دلیل آن، در کتمان ممدوح و مذموم، آشنا و او را بر شناخت حکم اخلاقی در مصادیق موضوع پژوهش توانمند میسازد.
خلاصه ماشینی:
البته کسی که خطا يا جرمی را مرتکب شود، اگر تنها به خود ظلم کرده باشد، کافی است توبه کند و ميان خود و خدا را اصلاح کند و لازم نيست ديگران را از گناه و خطايش آگاه سازد؛ اما اگر پای ديگران در ميان است (افزون بر توبه و پشيمانی)، بايد برای جلب رضايت - بهاندازۀ گسترۀ جرم و خطای خود - آن را با صاحبان حق در ميان گذارد و درصورت لزوم آن را افشا کند.
3-2-3-کتمان عيوب ديگران بر انسان اخلاقی است که عيب برادر خود را که ديگران از آن آگاه نيستند، کتمان کند و آن را افشا نسازد؛ چراکه رازداري، همۀ رازهای ديگران، ازجمله عيوب مردم را شامل میشود (نراقى، 1378: 542) و از حقوق است (کلينی، 1407ق، ج 2: 248 و 249).
در پايان اين بخش (کتمان ممدوح دربارۀ ديگران) يادآوری میشود رازداری در اخلاق پزشکی، اصلی است که امروزه به آن بسيار توجه میشود.
در اخلاق نقد نيز هرچند اصل نقد و انتقاد با رازداری و کتمان در تضاد است، بايد در اندازۀ مجاز به نقد و انتقاد پرداخت؛ به اين معنا که اصول اخلاقی نقد رعايت شود و گفته يا فعل فرد در حيطۀ نقد قرار گيرد و نقد گفته و فعل به نقد شخصيت و کشف ديگر عيوب وی که بيرون از حيطۀ انتقاد است، کشيده نشود.
حضرت در این گفتار نیز از روش «حکمت» بهره گرفته و دليل لزوم پیروی از خود را چنين بیان کرده است: اگر من تو را به راه حق دعوت میکنم، بدين دليل است که من به اين مسئله علمى دارم كه تو ندارى؛ پس، تو بايد از من پيروى كنى تا تو را به راه راست هدايت كنم.