چکیده:
شناخت انسان از دیرباز در کانون اندیشهورزی بشر قرار داشته است. تلاش مستمر برای شناخت انسان ناشی از این ضرورت بوده است که بدون درک حقیقت، اضلاع وجودی ونیازهای انسان، فهم بسیاری از اموری مربوط به زندگی بشر امکان پذیر نخواهد بود. در این نوشتار دیدگاه انسانشناختی شهید صدر و دلالت¬های اساسی آن در ارتباط با پیشرفت انسان مورد تامل قرار گرفته است. مفهوم اساسی شهید صدر در باب انسان و اجتماع، نظریه «خلافت الهی» است که انسان را به عنوان کارگزار الهی تعریف میکند. براساس این تعریف، پیشرفت انسان به معنای خداگونه شدن یا تخلق به اخلاق و صفات الهی است؛ انسان به میزان که ارزش¬ها و اسماء حسنای الهی نظیر علم و اراده را عینیت می-بخشد، گامی به جلو در مسیر پیشرفت و کمال واقعی بر میدارد. سرمایه-های وجودی که انسان برای نیل به کمال و پیشرفت در اختیار دارد، عمدتا در ساختار فکری و ارادی او تجلی پیدا می¬کند. هرچند کمال معنوی انسان هدف اساسی انسان خلیفه محسوب می¬شود، اما تکامل روحی و معنوی از مسیر جسم و بدن انسان می¬گذرد، به همین دلیل تامین نیازهای اصیل انسانی، پیمودن راه کمال و پیشرفت را تسهیل می¬کند.
خلاصه ماشینی:
زیرا فساد و خونریزی را که فرشتگان به عنوان علل نگرانی خود از گزنیش انسان به عنوان خلیفه بیان میکند، نه مربوط به شخص حضرت آدم( که دارای مقام عصمت بود، بلکه مربوط به نوع انسان در امتداد تاریخ است؛ به همین دلیل خداوند در مقاطع مختلف جامعه بشری، به طور مکرر انسانها را مورد خطاب قرار داده و از فرهنگ ابجدی عربی فارسی، ص 55 جمشیدی، محمد حسین، نظریه خلافت عمومی انسان در اندیشه سیاسی شهید محمدباقر صدر، ص 155-161؛ بینیاز، علیرضا و دیگران، آشنایی با اندیشه سیاسی شهید صدر، ص108-112 صدر،الاسلام یقود الحیاۀ، ص 127 آنها به عنوان جانشیان الهی یاد کرده است؛ منتهی حضرت آدم به عنوان نخستین موجود انسانی، نخستین انسانی بود که از این عنایت ربانی برخوردار شد و مقام عظمی خلافت را عهده دار گردید.
1 به بیان دیگر، صدر چون خلافت، امانت الهی است، لذا توأم با مسؤولیت و تعهد است؛ بدین معنا که جماعت و گروههای انسانی که مسؤولیتهای خلافت را در زمین عهدهدار هستند این نقش را به عنوان خلیفه و جانشین خداوند انجام میدهند لذا مجاز نیستند که بر اساس خواستهها و تمایلات خود و بدون توجه به رضایت خداوند سبحان یا مستخلف حکم و عمل نماید؛ برای این که عدم ارتباط با خداوند و توجه نکردن به هدایت الهی، با طبیعت استخلاف و جانشینی منافات دارد.