چکیده:
مقالة حاضر در پی آن است که نشان دهد چگونه رمان سنگ صبور به واسطة نگاه تیز اجتماعی و توصیفاتزنده وظریف نویسنده، به ترسیم وبازنمایی دقیق محیط وشخصیّتهای داستان خویش پرداخته است. زنان در این اثر، در کشاکش زندگی برای بقای خود، گرفتار جبری طبیعی واجتماعی هستند و قادر نیستند عوامل اجتماعی، طبیعی واقتصادی حاکم بر سرنوشت خویش را تغییر دهند. هدف این مقاله آن است که چگونگی حضور زن را در این رمان گزارش کرده وتحلیل کند؛ از این رو، بر روی مسایلی چون روسپیگری، خشونت، ازدواج موقت، لعان، چند همسری و... که از مسایل مطرح در رمان است، تامّل شده است. در پایان این مقاله به این نتیجه میرسد که صادق چوبک با خلق سنگ صبور برآن بوده است که مخاطب خویش را در برابر هولناکی تحقیر، خشونت، اقتدار، کنترل اجتماعی، سلطة مذکر، زن ستیزی و سرکوبی که با تار وپود زندگی زنان تنیده شده است، به تامّل وادارد. این مقاله به روش تحلیلی – توصیفی بر مبنای مطالعات کتابخانهای به انجام رسیده است .
خلاصه ماشینی:
در پایان این مقاله به این نتیجه میرسد که صادق چوبک با خلق سنگ صبور برآن بوده است که مخاطب خویش را در برابر هولناکی تحقیر، خشونت، اقتدار، کنترل اجتماعی، سلطة مذکر، زن ستیزی و سرکوبی که با تار وپود زندگی زنان تنیده شده است، به تأمّل وادارد.
اگر چه مسایل مربوط به زنان، به عنوان یکی از اصلیترین مسایل انسانی در ادبیّات معاصر، جایگاه خاصّی را به خود اختصاص میدهد امّا چوبک در این رمان تنها به موقعیّت تحت ستم زنان اشاره نمیکند بلکه نخست وضعیت بغرنج انسان را در هستی میکاود و در این میان به زن نیز به عنوان انسانی تحت ستم، نگاهی ویژه دارد.
چوبک در این رمان، با ترسیم بلقیس و گوهر به تنگناهای زندگی زنان اشاره می کند؛ تنگناهای اخلاقی، مذهبی، اجتماعی که یکی را چون گوهر، بدان جا میکشاند که بر اثر یک حسادت از سوی زنان اوّل حاج اسماعیل، همسرش، به چنین روزی گرفتار شود و دیگری را بر اثر یک محرومیّت، به جنون جنسی بکشاند.
چوبک از وضعیت زنان در حوزة خصوصی (خانواده) وحوزةه عمومی (جامعه) نیز گزارشی ناتورالیستی به دست داده است والبتّه همین امر سبب شده است که سنگ صبور بخشی از تندترین انتقادات خود را از این منظر دریافت کند: به عنوان مثال نویسندهای میگوید: «چوبک گرایشی به جنبههای پست زندگی دارد و کلمات وافکارش هیچ نیرویی را در وجود آدمی برنمیانگیزد جز شهوت» (دهباشی، 1380 :30 ) ویا این که چوبک به جای پرداختن به عوامل اصلی ستم اجتماعی و انقیاد اجتماعی تنها به توصیف دقیق وجزیی امور میپردازد.