چکیده:
ساختارگرایی به عنوان مهمّترین مکتب نقد ادبی در دهه¬¬های 1960 و 1950 م شکوفا شد و حوزة فولکلورشناسی را به شدّت تحت تاثیر قرار داد. ساختارگرایان برخلاف پژوهشگران پیشین، قصّه¬ها را براساس عناصر و واحدهای سازندة آنها دسته¬بندی می¬کردند و نسبت به موضوع بی¬توجّه بودند. هدف از این تحقیق این¬ است که خسرو و شیرین نظامی و گل و نوروز خواجوی کرمانی که تقلیدی از این شاهکار نظامی است، طبق شیوة ساختارگرایان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. برای این منظور ابتدا مقدّمه¬ای دربارة ساختارگرایی، روش تحلیل ساختاری در داستان¬های عامیانه و معرّفی منظومه¬های مورد نظر مطرح می¬شود، سپس کارکردها، صحنة آغازین، چگونگی بسط داستان، شخصیّتها و صفات اشخاص قصّه مورد بررسی قرار می¬گیرند و تفاوت¬ها و شباهت¬های ساختاری این دو اثر براساس جداول، تحلیل و بررسی می¬شوند. یافتههای پژوهش حاضر بیانگر میزان تطابق خسرو و شیرین و گل و نوروز با الگوی تحلیل ساختاری در داستان¬های عامیانه است و گل و نوروز خواجوی کرمانی با اینکه یک داستان هندی است، از نظر خویشکاری، شخصیّت¬ها، صفات اشخاص قصّه، نوع بسط و صحنة آغازین با داستان نظامی ساختار مشابهی دارد.
خلاصه ماشینی:
یافتههای پژوهش حاضر بیانگر میزان تطابق خسرو و شیرین و گل و نوروز با الگوی تحلیل ساختاری در داستانهای عامیانه است و گل و نوروز خواجوی کرمانی با اینکه یک داستان هندی است، از نظر خویشکاری، شخصیتها، صفات اشخاص قصّه، نوع بسط و صحنة آغازین با داستان نظامی ساختار مشابهی دارد.
به همین جهت این روش در خسرو و شیرین نظامی و گل و نوروز خواجوی کرمانی که تقلیدی از این اثر نظامی است به کار گرفته شده است و پژوهش حاضر به مقایسة ساختار این دو داستان میپردازد.
این توصیفات به دو شکل صورت گرفته است: (به تصویر صفحه مراجعه شود) مثال: توصیف نوروز {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} توصیف خسرو: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} نتیجهگیری با مقایسة ساختار داستان خسرو و شیرین نظامی و گل و نوروز خواجوی کرمانی شباهتها و تفاوتها، میزان تطابق هر داستان با الگوی نقد ساختاری مطرح شده و میزان تأثیرپذیری «گلونوروز» از «خسرو وشیرین» مشخّص میشود.
نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر این است که ساختار منظومة خسرو و شیرین و گل و نوروز به عنوان دو داستان عاشقانه - عامیانه با الگوی ساختاری پراپ در داستانهای عامیانه مطابقت دارد امّا برخی تفاوتهای جزئی نیز مشهود است و هر دو اثر ساختار مشابهی دارند.