چکیده:
بنابر آموزه های قرآنی، هدف از خلقت عبودیت و سیر در صراط مستقیم است . با این حال چنین به نظر می رسد که آفرینش شیطان که انسان را از رسیدن به این مقصد باز می دارد و خود نیز در آن قرار نمی گیرد، شر مطلق بوده و خلاف حکمت است . علامه طباطبایی بر آن است که تحقق هدف آفرینش، یعنی عبادت، در گرو وجود نظام احسنی است که بر اساس آن هر موجودی با هر قابلیتی که دارد، نقش خود را در جایگاهی که برای او مقدر گردیده است، ایفا نماید، لذا مطلقا شر نیست. به این ترتیب، کار شیطان این است که با اغواگری، موجبات ابتلاء و آزمایش انسان را فراهم آورد تا این امر موجب صعود او به قله های کمال گردد و اصلا شر مطلق در نظام احسن وجود ندارد. در مقابل فخر رازی هدف از خلقت انسان را معلل به غرضی نمی داند و اینگونه می پندارد که هدف از خلقت انسان حقیقتا استکمال وی بوسیله عبادت نیست زیرا در این صورت خداوند برای افاضه اش به غیر نیاز به واسطه پیدا می کند بلکه خداوند به هرکه بخواهد بدون واسطه افاضه می کند و در افعالش سوال نمی شود بنابراین نمی توان گفت وجود نظام احسن نیز ضرورت دارد. فخر رازی با این نظریه حکمت الهی و حقانیت افعال الهی را کنار می گذارد.
خلاصه ماشینی:
این آیه با آیة شریفة 56 سوره ذاریات منافاتی ندارد، زیرا معنای غرض بهحسب کمال فعل خدا که سعادت انسان است با هدفی که کمال انسان بهوسیله آن محقق میشود و آن ایجاد نظام احسن است، متفاوت است (طباطبایی، 1390ه.
بنابراین، شیطان بهخودی خود گمراه و شقی خلق نشده است؛ بلکه آفرینش او ابتدائا برای این بود که با عبادت خداوند به سعادت برسد و مانند انس و جن مختار بوده است.
درنهایت، وجود شیطان دارای اقلی از کمال وجودی در نظام احسن است که البته با نقصها و عدمهای بسیاری همراه است و اگر با موجودات دیگری که از کمالات وجودی بیشتری برخوردار هستند مقایسه شود، به او شر و قبیح اطلاق میشود؛ زیرا حسن آنها را ندارد، ولی اینگونه نیست که کلیت وجودیاش فینفسه شرّ محض باشد.
اما دیدگاه فخر رازی درباره مقدمه اول این است که، اصلاً افعال خداوند متعال معلل به هیچ علتی نمیباشد، چه غرض از فعل خودش باشد و چه غیر؛ زیرا اگر غرض این باشد که منفعتی از فعل عاید خودش شود، محال است؛ چون نقصی در وجود خداوند متعال وجود ندارد و اگر غرض منفعتی باشد که بهغیر میرسد، خداوند برای دست یافتن به آن نیاز به واسطه ندارد، چراکه صریح آیات این است که خداوند خالق هرچیز است، هرکه را که بخواهد گمراه میکند و از هیچچیز سؤال نمیشود و دیگران سؤال میشوند (فخر رازی، 1420ه.
1. Comparative Exegesis and Semantic Analysis of “Tebyan (Clarification) and Tafsil (Detailing)” in Fakh al-Razi and Allameh Tabatabaii’s Views Based on Tafsir al-Kabir and Tafsir al-Mizan Hasan Sa’idi 1 Sa’id Safi 2 Seyed Mojtaba Jalali 3 (Received: 05/01/2018; Accepted: 04/06/2018) Abstract The Quran as a heavenly book consists of numerous terms, each of which implies a meaning to convey a special message to the readers.