چکیده:
مدیران سطوح راهبردی در عالیترین سطح سلسله مراتب اداری قرار دارند و لذا رفتار و نحوه اعمال مدیریت راهبردی و تدابیری که در سازمان اعمال مینمایند، اثرات وسیع و بلند¬مدت برجای میگذارد. بنابراین، با¬توجه به نقش رفتار سازمانی آنان و تاثیر عمیقی که در سازمان دارد نحوه انتخاب آنان حائز اهمیت است و نیازمند الگوی مناسب است. بر این اساس نوع تحقیق کاربردی- توسعه¬ای و روش آن همبستگی و همخوانی است و فرضیه تحقیق با جمعآوری داده¬ها از خبرگان به روش پرسشنامه و تحلیل داده¬ها با آمارهای توصیفی و استنباطی و آزمون¬شده و با فن رتبه¬بندی فریدمن درجه اهمیت مولفههای الگو و ضرایب تاثیر عوامل معین گردیده است. نتایج تحقیق نشان می¬دهد که مولفه¬های اصلی شکل¬دهنده الگوی انتخاب مدیران سطوح راهبردی کشور به ترتیب اهمیتی که در انتخاب دارند، عبارت¬اند از تفکر و دانش مدیریت راهبردی با وزن 5/44%، دانش مدیریت عمومی با وزن 5/30% و صفات و خصوصیات رهبری (شامل 15 خصیصه) با وزن 25% می¬باشند.
خلاصه ماشینی:
نتايج تحقيق نشان ميدهد که مؤلفه هاي اصلي شکل دهنده الگوي انتخاب مديران سطوح راهبردي کشور به ترتيب اهميتي که در انتخاب دارند، عبارت اند از تفکر و دانش مديريت راهبردي با وزن ٤٤/٥%، دانش مديريت عمومي با وزن ٣٠/٥% و صفات و خصوصيات رهبري (شامل ١٥ خصيصه ) با وزن ٢٥% ميباشند.
بديهي است تنها آموختن فنون مديريت ضامن موفقيت مديران در صحنه عمل نيست ، بلکه مديراني موفق تر هستند که داراي صفات مشخصه رهبري بوده و از خصائل اداره و هدايت ديگران ، نفوذ در اخلاق و روحيات بشر و داشتن استعداد و توانايي اداره کردن ديگران و به کار بردن تدابيري براي برانگيختن رغبت در زيردستان براي تحقق هدف برخوردار باشند.
براي آزمون فرضيه هاي سه گانه تحقيق ، جنبه آماري آن فرضيه ها به شرح زير است : فرضيه ١: H٠: صفات و خصوصيات رهبري در انتخاب مديران سطوح راهبردي حائز اهميت نيست .
نتايج آزمون فرضيه هاي سه گانه تحقيق (به تصویر صفحه رجوع شود) بر اساس جدول ١ با سطح معناداري کمتر از ٠/٠١ فرضيه H١ مورد تاييد واقع ميشود در واقع ، صفات و خصوصيات رهبري، دانش مديريت عمومي و تفکر و دانش مديريت راهبردي در الگوي انتخاب مديران سطوح راهبردي حائز اهميت هستند.