چکیده:
هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل محتوای داستانهای رسالهی دلگشا اثر عبید زاکانی بر پایهی نظریهی لیپمن دربارهی تفکر فلسفی است. برای دستیابی به این هدف، کوشش بر آن بودهاست تا با مرور مختصری بر آراء لیپمن، مولفههای تفکر فلسفی از دیدگاه وی شناسایی و استنتاج گردند. پس از مطالعه و بررسی، مولفهها به سه گروه مولفههای تفکر انتقادی، خلاق و مراقبتی تقسیم شدند. در بخش دوم، به کمک روش تحلیل محتوای قیاسی و با توجه به چهارچوب نظری فراهمشده در بخش نخست، مولفههای تفکر فلسفی در سه داستان منتخب از رسالهی دلگشا شناسایی و تحلیل گردیدند. یافتههای پژوهش نشان داد که هر سه داستان به دلیل آنکه حاوی مولفههایی در زمینهی ابعاد گوناگون تفکر فلسفی هستند، توانایی لازم را در پرورش این نوع تفکر داشته و با افزودن برخی تمرینها و پرسشها میتوان ظرفیت آنها را جهت استفاده در برنامهی فلسفه برای کودکان به میزان قابل توجهی افزایش داد. پیشنهاد میگردد که مولفان ادبیات کودک و نوجوان داستانهای این پژوهش را برای دو گروه سنی کودک و نوجوان بازنویسی کنند. این بازنویسی بهتر است به گونهای صورت بگیرد که هیچ مولفهای را در متن فرو نگذارد.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي پژوهش نشان داد که هر سه داستان به دليل آن که حاوي مؤلفه هايي در زمينه ي ابعاد گوناگون تفکر فلسفي هستند، توانايي لازم را در پرورش اين نوع تفکر دارد و با افزودن برخي تمرين ها و پرسش ها ميتوان ظرفيت آن ها را جهت استفاده در برنامه ي فلسفه براي کودکان به ميزان قابل توجهي افزايش داد.
ديدگاه ليپمن از اين نظر اهميت دارد که وي پيشگام جنبش فلسفه براي کودکان است و براي نخستين بار با طرح تفکر مسئولانه (مراقبتي) به عنوان يکي از مؤلفه هاي تفکر فلسفي، صبغه اي اخلاقي به آن ميبخشد.
٢. بازنگري پژوهش هاي انجام شده پناهي (١٣٩٠) در مقاله ي «بررسي و مقايسه ي شيوه ي آموزش تفکر نزد فريدالدين عطار و متيو ليپمن » به اين نتيجه دست يافت که ديدگاه عطار و ليپمن در زمينه ي موضوع آموزش (فلسفه )، هدف آموزش (ارتقاي تفکر و اتخاذ تصميم آزادانه براي خود) و شيوه ي آموزش شباهت زيادي با هم دارد؛ به گونه اي که هر دو از شيوه ي قصه و گفت وگو در آموزش خود بهره برده اند.
اکبري (١٣٩١) نيز در رساله ي دکتراي خود به بررسي مضامين فلسفي داستان هاي متون کلاسيک ادب فارسي به منظور استفاده در برنامه ي فلسفه براي کودکان پرداخته است .
٣. مؤلفه هاي تفکر فلسفي در ديدگاه ليپمن ليپمن ابتدا بر اين باور بود که آموزش تفکر انتقادي قادر است همه ي استعدادهاي فکري کودکان را به فعليت برساند، اما مدتي بعد متوجه شد که تفکر انتقادي به تنهايي کافي نيست ، چون شامل مفهوم سازي و ساير مهارت هايي که در فلسفه ي رسمي و منطق صوري وجود دارد، نيست .