خلاصه ماشینی:
گزارشی از تشکیلات کل نظمیّۀ مملکتی (که چندی بعد «شهربانی کلّ کشور» نام گرفت) موجود در بایگانی وزارت امور خارجه که اجازۀ انتشار یافته است در زیر آورده می شود: «(نشان دولتیِ شیروخورشید) وزارت داخله تشکیلات کلّ نظمیّه مملکتی سوادِ راپُرت کُمیساریای ۳ حسن آباد مورّخه ۶/۳/۱۲ نمره ۱۲۵۹ بعدالعنوان/ ساعت ۳ صبح سید مرتضیَْ آژان نمره ۱۵۱ در حالتی که بالای ابروی سمت راست و صورت و سرش مجروح/ و خون آلود بوده باتّفاق عبّاس آقا آژان نمره ۱۷۷ در حالتی که آستین لباسش پاره و بیحال و از ضربت وارده / به بیضه متألّم بود نوبوتوشی آساکّورا و اوگاوا ولدِ جوساک [را] که اوّلی عضو دفتر و دومی آتاشه سفارت/ ژاپن خود را معرّفی می نمود در حالی که هر دو مست و اوگاوا بالاخص از حال طبیعی خارج و عربده می کشید/ به کمیساریا آورده راپُرت دادند در خیابان پهلوی دو نفر مزبور از کثرت مستی بدرب و دیوار خورده/ و بزمین می افتادند چون وسائط نقلیه عبور می نمود و با این حال بودن آنها در خیابان خطرناک بود آژان/ نمره ۱۵۱ اخطار کرده چنانچه نمی توانید بروید شما را بوسائل مقتضی بمنزل یا بکمیساریا هدایت نمایم/ اوگاوا که مست تر بوده با مشت آژان را زده و با او گلاویز می شود دیگری هم بمساعدت/ رفیقش متّفقاً آژان را کاملاّ می زنند- در این موقع آژان مزبور سوت زده/ و بر اثر صدای سوت آژان نمره ۱۷۷ رسیده و بمحض رسیدن نظر باینکه دو نفر مزبور فوق العاده قوی بوده اند مشارالیه را/ هم مورد ضرب قرار داده و ضربتی به بیضه او وارد می سازند که در نتیجه آژان بیهوش شده و بزمین می افتد- در این موقع/ یکی از ژاپونیها تفنگ او را برداشته و با قُنداق آن او را کتک می زنند بقِسمی که قُنداق تفنگ هم شکسته است/ در این ضمن والین باغداساریان که از دواخانه سپه که با درشکه نمره ۳۹ راننده آن نصرالله سُورچی نمره ۱۱۰۲/ بوده و از آنجا عبور می کرده بر اثرِ داد و فریادِ نزاع و استقامت مأمورین مداخله نموده اسماعیل خان مأمور شعبه جواز هم/ که در این ضمن رسیده کمک کرده بالأخره بوسیله همان درشکه مشارالیهما را بکمیساریا جلب می نمایند- که در کمیساریا چون/ خود را مأمورین سیاسی معرفی نموده و از شدّت مستی حاضر و قادر به ادای توضیحات کتبی نبود بوسیله آژان/ نمره ۲۰۷ درجه ۳ و درشکه مذکوره به سفارت معزّیَْ الیها دلالت آژان مشارالیه بفاصله ۲۰ دقیقه/ باتّفاق آنان مراجعت و دو قران وجه تسلیم و راپُرت داد که از رفتن به سفارت خودداری و دو قران را/ دادند که آنها را رها کنم و می خواستند به کافه لیلی بروند چون در کمیساریا شفاهاً متعهّد شدند/ که برای ادای توضیحات کاملتری صبح در کمیساریا حاضر شوند و بالأخره حاضر نبوده با آژان بروند برای رفع غائله/ آنها را بسفارت اعزام و کرایه ۳ کورس درشکه را هم ندادند دو نفر مأمورین مجروح (به تصویر صفحه مراجعه شود.