چکیده:
تفکیک «جنس» و «جنسیت» از مبنایی ترین انگاره های فمینیستی تلقی شده است. فمینیست ها بر این اساس، ادعای برساخت بودن بسیاری از ویژگی های زنانه را که طبیعی تلقی می شدند، مطرح نموده و نظریه های انتقادی و هنجارین خود را در راستای رفع فروتری زنان، پایه گذاری می کنند. بر این اساس، برخی برنامه ریزان حوزه مطالعات زنان ایران، در مورد اندیشمندانی مانند علامه طباطباییره ادعا می کنند که؛ چون جنسیت مسئله مدنظر این شخصیت ها نبوده، نمی توان اندیشه های ایشان را به عنوان رقیبی برای نظریه های فمینیستی یا چارچوبی منسجم برای فهم، تبیین یا اصلاح وضعیت زنان تلقی نمود. بررسی این ادعا مسئله اصلی پژوهش است. نتایج این پژوهش که با روش تحلیل محتوای کیفی آثار علامه خصوصا (المیزان) انجام گرفت نشان می دهد: علامه درصدد ارائه مباحثی منسجم در دفاع از وضعیت زن در اندیشه اسلامی و نقد آن در جوامع اسلامی و مدرن بوده، این مباحث را ناظر به مهم ترین انگاره های فمینیستی طرح و در چارچوبی علمی هدایت نموده است؛ از این رو توجه به تفکیک بین جنس و جنسیت یکی از ویژگی های صورت بندی مسائل زنان در اندیشه علامه است. با این وجود، چون ایده پردازی های ایشان ناظر به مباحث اقناعی و انتقادی نسبت به آموزه های اسلامی و فمینیستی است، نمی توان دیدگاه ایشان را به عنوان نظریه علمی با ویژگی های نظریه تجربی قلمداد نمود.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس، برخی برنامهریزان حوزۀ مطالعات زنان ایران درمورد اندیشمندانی مانند علامه طباطبایی (ره) ادعا میکنند که چون جنسیت مسئلۀ مدنظر این شخصیتها نیست، نمیتوان اندیشههای آنها را رقیبی برای نظریههای فمینیستی یا چهارچوبی منسجم برای فهم، تبیین، یا اصلاح وضعیت زنان تلقی کرد.
نتایج این پژوهش، که با روش تحلیل محتوای کیفی آثار علامه بهخصوص المیزان انجام شده است، نشان میدهد که علامه درصدد ارائۀ مباحثی منسجم در دفاع از وضعیت زنان در اندیشۀ اسلامی و نقد آن در جوامع اسلامی و مدرن است و این مباحث را با نگاهی به مهمترین انگارههای فمینیستی طرح کرده است و در چهارچوبی علمی هدایت کرده است؛ ازاینرو، توجه به تفکیک جنس و جنسیت یکی از ویژگیهای صورتبندی مسائل زنان در اندیشۀ علامه طباطبایی است.
برخی برنامهریزان و صاحبان کرسیهای حوزوی و دانشگاه در عرصۀ مطالعات زنان ایران درمورد اندیشمندانی مانند علامه طباطبایی (ره) چنین ادعا میکنند که ازآنجاکه جنسیت مسئلۀ مدنظر شخصیتهای دینی مانند علامه طباطبایی (ره) نبوده است، نمیتوان اندیشههای ایشان را رقیبی برای نظریههای فمینیستی یا چهارچوبی منسجم برای فهم، تبیین، نقد، یا اصلاح وضعیت زنان تلقی کرد.
کیفیت و فراوانی موضوعهای مطرحشده در المیزان درمورد مسائل مرتبط با زنان نیز متناسب با همان نظام معنایی قرآنی است و ربطی به مسئلۀ جنسیت، که مسئلۀ اصلی فمینیسم و رشتۀ مطالعات جنسیت است، ندارد.
بهمنظور دریافت و فهم فضای فکری طرح مسائل زنان در ایران دورۀ پهلوی 140 شماره از نشریۀ زن روز در فاصلۀ سالهای 1340 تا 1350 مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است که به فراخور مطالب به بخشی از شمارههای آن نشریه ارجاع شده است.