چکیده:
شکل، ظاهرِ بیرونیِ هرگونه اثری است که به هر نحوی به وجود میآید. ما اثری بی شکل نداریم. یکی از راههای شناخت هر اثری، میتواند پراخت به شکلِ آن اثر باشد.
در این مقاله پرداختِ شکلِ ظاهری و نوعِ چیدمانِ مهمانان، قبل از ورودِ الکیبیادس و بعد از ورودِ او، موردِ بررسی قرار گرفته است. سوالی که بدان پاسخ داده خواهد شد، این است که آیا این تغییرِ شکل، میتواند خود مسببِ زیبایی شود یا خیر؟ و آیا افلاطون در رسالۀ مهمانی نشانههایی مبنی بر پاسخگویی بدین دست پرسشها برایِ رمزگشایی قرار داده است؟
بعد از آنکه الکیبیادس به مهمانی پا میگذارد، نوعی هراس در دلِ مهمانان به وجود میآید. این هراس با توجّه به شخصیّتِ خودِ الکیبیادس قابلِ بررسی است. پس برایِ ثابت کردنِ آن، نیاز به بازنگری در شخصیّتِ این فرماندۀ یونانی احساس میشد. در این مقاله، این مهم نیز به طور اجمالی پرداخت شده است.
خلاصه ماشینی:
سوالي که بدان پاسخ داده خواهد شد، اين است کـه آيـا ايـن تغيير شکل ، ميتواند خود مسبب زيبايي شود يا خير؟ و آيا افلاطون در رسالۀ مهماني نشانه هـايي مبني بر پاسخگويي بدين دست پرسش ها براي رمزگشايي قرار داده است ؟ بعد از آنکه الکيبيادس به مهماني پا ميگذارد، نوعي هراس در دل مهمانان به وجود ميآيـد.
Plato کاري که در اينجا پيش رو است ، از يک جهت ، مکالمه و طرح پرسش از پايـان بنـدي رسـالۀ مهماني است و در جهتي ديگر مکالمه با شخصيتي است که با آمدن يک بارة خود، همه چيز را بـر هم ريخت ، سر و صداي بسياري راه انداخت ، قول «باده کم گساري» جمع را بر هم شکست ، و بـر دست همه باده گذارد، با صدايي بلندتر از بقيه فرياد زد؛ او چيزهايي روايت کرد که کسي جرأت اين شيوة گفتار را نداشت و او بود که سقراط ١ افلاطون را که عموما خـوب گـوش نمـيدهـد – سقراط عمدتا وقتي گوش ميدهد، مدام به اين ميانديشد که چه پاسخ دهد؛ يعني گوش نميدهـد که فرا بگيرد، گوش ميدهد تا پاسخ دهد- مجبور کرد که سر تا پا گوش شود.
بدنۀ تحقيق توضيح صحنه و دستور صحنه نکتۀ مهم براي ورود به بحث اصلي در اين پژوهش را ميتوان دقت در دسـتور صـحنه هـايي دانست ، که افلاطون آن را به نگارش در آورده است و اين ميتواند نگاهي دراماتيـک را نيـز بـا خود به همراه داشته باشد.