چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تاثیر کارکردهای مدیریت منابع انسانی بر عملکرد کارکنان از طریق نقش چابکی سازمانی در شرکتهای تامین سرمایه شهر تهران انجام شده است در این پژوهش از روش میدانی، پیمایشی استفاده شده است و برای تائید روایی و پایایی پرسشنامه از روش اعتبار محتوی و آزمون آلفای کرونباخ استفاده گردیده است. جامعه پژوهش، کلیه مدیران در شرکتهای تامین سرمایه شهر تهران و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 86 نفر برآورد شده و سپس تحلیل دادهها به شیوه توصیفی و استنباطی بهوسیله نرمافزارهای SPSS24 و نیز تکنیک مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار SMARTPLS2 انجام شده است. یافتهها بیانگر تاثیر مثبت و معنادار کارکردهای مدیریت منابع انسانی بر علکرد کارکنان است. بعلاوه نتایج آزمون میانجی نشان میدهد متغیر چابکی سازمانی با ضریب تاثیر 0.209 تاثیر مدیریت منابع انسانی بر عملکرد کارکنان را به طور معنی داری میانجی گری (افزایشی) میکند . بر این اساس پیشنهادهایی بهمنظور ارتقای چابکی سازمان کارکردهای مدیریت منابع انسانی برمبنای چابکی سازمانی ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
در پارادایم مدیریت راهبردی سازمانهای خدماتی ، برای ارزیابی های سازمانهایی تأکید می شود که تمرکز آنها بر ارزیابی منابع راهبردی سازمان از جمله چابکی سازمانی قرار دارد(نیکوکار و همکاران، 1388) از طرفی، در فضای رقابتی امروزی، بهبود عملکرد کارکنان در گرو پشتیبانی تیم مدیران ارشد شرکت ها و گرایش استراتژیک آنها در جهت رشد منابع فکری می باشد، لذا بدون استراتژی سازمانی مناسب برای سرمایه فکری سازمان، بهبود عملکرد امکان پذیر نخواهد بود )لوپزکابرالس و همکاران، 2009) مسئله اصلی این تحقیق این است که آیا مدیریت منابع انسانی و استفاده از کارکردهای اصلی آن (مثل تجزیه و تحلیل شغل، برنامه ریزی و تامین نیرو، مدیریت عملکرد و جبران خدمات و...
هدف راهبردهای مدیریت منابع انسانی، حمایت از برنامه ها برای بهبود اثربخشی سازمان از طریق ارائة Ulrich Murat et al Ulrich سیاست هایی در آن حوزه ها با عنوان دانش، مدیریت، مدیریت استعداد و ایجاد فضای مطلوبی برای کار است(مورات وهمکاران 1 ، 2014) عملکرد کارکنان : همواره در بیشتر سازمانها در سرتاسر دنیا، مدیران به دنبال ارتقاء و بهبود عملکرد سازمانهای خویش میباشند به عبارت دیگر، امروزه اگر سازمانها بخواهند جایگاه خود را حفظ کرده و به نحوی عمل کنند که باعث بقاء، توسعه و موفقیتشان شود، ضروری است که در عملکرد خود تجدید نظر کرده و تعهدات خود نسبت به ارباب رجوعان را به درستی ایفا کنند (آلفس وهمکاران،2013) در این زمینه، وقوع رویداد هایی مانند گسترش رقابت، پیشرفت فناوری اطلاعات و تلاش همه جانبه سازمانها و واحدهای اقتصادی برای کسب جایگاه بهتر، ضرورت توجه به بهبود مستمر عملکرد سازمانی را دو چندان نموده است در چنین شرایطی، سازمانها ناگزیرند در جستجوی روش های جدیدی برای بهبود عملکرد خود باشند(امیری،1392) در همین راستا، وکیلی و همکاران (1397) به بررسی تاثیر اقدامات منابع انسانی با عملکرد بالا بر دوسوتوانی سازمانی: تبیین نقش میانجی دوسوتوانی رفتاری و نقش تعدیلگر پشتیبانی مدیریت پرداخته اند.