چکیده:
تلفیق مفهومی از چارچوبهای معنیشناسی است که بر پیدایش و تبیین مفهوم یا ساختار نوظهور تاکید دارد. در این نظریه، چهار فضای ذهنی (دو درونداد، یک فضای عام و یک فضای تلفیق) پیشنهاد شده است که روابط بین این فضاها، نگاشت درونفضایی و بینفضایی، فرافکنی انتخابی، ترکیب، تکمیل و گسترش/ تفصیل ابزارهایی هستند که کمک میکنند بتوانیم مفاهیم یا ساختارهای نوظهور را در انگارههایی بازنمایی کنیم. این نظریه پس از نظریههای استعاره مفهومی و فضاهای ذهنی عنوان شده است. هدف از انجام این پژوهش در وهله نخست، معرفی نظریه تلفیق مفهومی، چگونگی عملکرد آن و مقایسه آن با سایر نظریههای رقیب است. برای نیل به این هدف، با مثالهای متعدد زبانی و حتی غیرزبانی کفایت تبیینی تلفیق مفهومی را در بازنمایی مفاهیمی که بههنگام مفهومسازی برانگیخته میشوند، ارزیابی میکنیم. نتایج پژوهش نشان میدهد پویایی مفهومسازی در فضاهای ذهنی و عدم یکسویه بودن نگاشت، عدم تکنگاشتی بودن، فرافکنی انتخابی و عدم لزوم وجود مفهوم همتا برای هر عنصر در فضاهای ذهنی و همچنین، عدم منفک پنداشتن کارکردهای ذهنی از ویژگیهای نظریه تلفیق مفهومی هستند که قابلیت تبیین آن را در مقایسه با سایر نظریههای رقیب بالا میبرد.