چکیده:
بحران سوریه یکی از خسارتبارترین و پیچیدهترین مسائل حاد بینالمللی طی دهه اخیر بوده است. بحرانی که به دلیل طولانی شدن زمان، تعدد بازیگران موثر در آن و نیز تضاد منافع بسیار به آوردگاه رقابتهای قدرتهای منطقهای و جهانی تبدیل شده است. دراینبین، ایران و ترکیه بهعنوان دو بازیگر قدرتمند منطقهای از تاثیرگذاری بالایی بر روند تحولات میدانی و سیاسی بحران مذکور برخوردار هستند. ایران به دنبال تضمین حیات محور مقاومت در منطقه، افزایش اعتبار و نفوذ خود در منطقه و جهان اسلام و نیز ارتقای منزلت خود در سطح بینالمللی است؛ درحالیکه ترکیه به دلیل وجود برخی نگرانیهای ژئوپلیتیک، سیاست عمق استراتژیک و ارتقای خود بهعنوان رهبری جهان اسلام را در چارچوب احیای شکوه امپراتوری عثمانی دنبال میکند. لذا با توجه به نقشآفرینی مولفههای هنجاری در تعیین رفتار سیاست خارجی بازیگران، این تحقیق در پی بررسی مقایسهای کنش سیاست خارجی ایران و ترکیه در قبال بحران سوریه با بهرهگیری از نظریه سازهانگاری است. فرضیه تحقیق بدین صورت بیان میشود که به علت برساختگی متفاوت هویت و منافع این دو بازیگر، شاهد بروز الگوهای کنش متفاوتی در این رابطه هستیم. بر این اساس، بهواسطه وجود تهدیدات امنیتی مشترک، شاهد جلوههای از همکاری و به دلیل مسائل هویت پایه، شاهد جلوههایی از تقابلگرایی و رقابت هستیم.
خلاصه ماشینی:
مباني نظري آنچه در اين پژوهش محور اصلي تأملات نظري را به خود اختصاص داده ، بهره گيري از رويکرد سازه انگاري ١ (برسازي) براي بررسي رفتار سياست خارجي بازيگران منطقه اي مهم و تأثيرگذار ـ ايران و ترکيه ـ در قبال بحران سوريه (٢٠١٧-٢٠١١) است .
از اين منظر، شاهد شکل گيري قطب هاي مختلف درگير در اين بحران در سطح داخلي و نيز در سطح بين المللي هستيم ؛ چنانچه قطب عربي به رهبري عربستان و با حضور کشورهايي چون قطر، بحرين ، امارات متحده عربي و اردن و نيز با همراهي ترکيه ، جبهه غربي به رهبري ايالات متحده امريکا و همراهي رژيم صهيونيستي، انگليس و فرانسه و جبهه حاميان نظام سوريه به محوريت ايران ، روسيه ، عراق و نيز حضور گروه هاي مقاومت همچون حزب الله لبنان هستيم ؛ به طوري که هر يک از طرف هاي درگير سعي دارد تا با بيشينه سازي قدرت تأثيرگذاري خود از طريق اقدامات نظامي و ابتکارات سياسي دست برتر را در ميدان عمل داشته باشد.
١- وجوه تشابه در کنش سياست خارجي ايران و ترکيه در قبال بحران سوريه ١-١- تلاش براي ارتقاي منزلت در عرصه بين المللي و نيز دستيابي به جايگاه رهبري جهان اسلام عملکرد دولت ترکيه طي دو دهه اخير نشان دهنده آن است که اين کشور مي خواهد هدف خود مبني بر ارائه چهره جديد از ترکيه که مي تواند پلي ميان دنياي اسلام و غرب باشد را با اتخاذ رويکردي واقع گرايانه و از طريق پيگيري مواضع متعادل و ميانه رو، جامه عمل بپوشاند (مراديان ، ١٣٨٥: ٥٧٩).