چکیده:
جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگری منطقهای از ظرفیت های تاریخی- فرهنگی بسیاری برای اعمال نفوذ فرهنگی در منطقه قفقاز جنوبی برخوردار است و این مساله میتواند بستری برای بهره مندی ایران از ابزار نوین دیپلماسی فرهنگی در منطقه در راستای تحقق اهداف سیاست خارجی اش باشد؛اما وجود موانع داخلی و خارجی در این راستا وقفه ایجاد نموده و باعث شده تا ایران بر اساس آراء والرشتاین از جایگاهی شبه پیرامونی در منطقه پیرامونی قفقاز جنوبی در زمینه فرهنگی برخوردار گردد.سؤال پژوهش چنین است که دلایل ضعف در عملکرد دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قفقاز جنوبی چه میباشد؟ فرضیه پژوهش نیز بدین صورت است که جمهوری اسلامی ایران در عین مواجه بودن با چالشهای داخلی، به دلیل عملکرد مؤثر سایر بازیگران (چالش خارجی)، در عرصه فرهنگی منطقه به حاشیه رانده شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش توصیفی- تحلیلی و تحلیل محتوا با استفاده از ابزار کتابخانهای میباشد.
I.R. of Iran as a regional actor has many historic-cultural capacities for cultural influence in the South Caucasus region; so that this can be admission to benefit from the new tools of cultural diplomacy by I.R. of Iran in the region in order to achieving its foreign policy goals. But The Existence of internal and external obstacles has been interrupted in this context and Caused that iran has to the Semi-periphery position in the cultural field in the Periphery region of South Caucasus on base Wallerstein Thoughts. The research question is: What are the reasons for weakness in I.R. of Iran's Cultural Diplomacy performance in the South Caucasus? The research hypothesis also is that Iran at the same faced with internal challenges, marginalized in the field of culture of region due to effective performance by other actors (external obstacle). The research method in this article is descriptive-analytical and content analysis with using library tools.
خلاصه ماشینی:
تبيين جايگاه ديپلماسي فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در قفقاز جنوبي ∗ دکتر محمدعلي بصيري استاديار عضو هيات علمي گروه علوم سياسي دانشگاه اصفهان ∗∗ فهيمه خوانساري فرد دانشجوي دکتري روابط بين الملل دانشگاه اصفهان چکيده جمهوري اسلامي ايران به عنوان بازيگري منطقه اي از ظرفيت هاي تاريخي - فرهنگي بسياري براي اعمال نفوذ فرهنگي در منطقه قفقاز جنوبي برخوردار است و اين مساله مي تواند بستري براي بهره مندي ايران از ابزار نوين ديپلماسي فرهنگي در منطقه در راستاي تحقق اهداف سياست خارجي اش باشد؛اما وجود موانع داخلي و خارجي در اين راستا وقفه ايجاد نموده و باعث شده تا ايران بر اساس آراء والرشتاين از جايگاهي شبه پيراموني در منطقه پيراموني قفقاز جنوبي در زمينه فرهنگي برخوردار گردد.
در اين ميان يکي از مناطقي که جايگاه مهمي در سياست خارجي ايران دارد، منطقه قفقاز جنوبي است که به دليل پشتوانه تاريخي -تمدني و فرهنگي مشترک با ايران ، محملي براي اعمال مؤثر ديپلماسي فرهنگي جمهوري اسلامي ايران نيز به شمار مي رود.
Immanuel Wallenstein ٨٠ ◊ عين مواجه بودن با چالش هاي داخلي ، به دليل وجود مانعي خارجي يعني عملکرد مؤثرتر بازيگراني مانند آمريکا، روسيه (قدرت هاي مرکزي ) و ترکيه (قدرتي شبه پيرامون ) و نيز الزاماتي که توسط اين بازيگران بر نظام فرهنگي منطقه تحميل شده ، در عرصه فرهنگي منطقه به حاشيه رانده شده است .